93-02-03-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری-پاسخ به پرسشهاي بينندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 03/02/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
هوا، هواي لطيفي است، طراوت است و ترنم و شبنم است و شقايق
هواي همهمه دارند، ابر و تندر و باران
هواي زمزمه دارند، بيد و باد و بنفشه
و منهواي تو را دارم
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقايان، خيلي خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز ايام ولادت حضرت زهرا(س) را به همه شما باز هم تبريك و شادباش ميگويم. حاج آقاي ماندگاري سلام عليكم و رحمة الله. ايام مبارك باشد.
حاج آقای ماندگاري: عليكم السلام و رحمة الله، من هم خدمت شما و همه دوستان عزيز، عرض سلام و ادب و احترام دارم و مجدداً ايام پر بركت ميلاد فاطمهي زهرا(س)، و هفتهي گراميداشت مقام مادر و زن و ميلاد حضرت امام را تبريك عرض ميكنم. و اميدواريم معني بركت اين ميلاد را خدا به زندگي و كام همه ما بچشاند و شيريني آن را بفهميم.
آقای شریعتی: خيلي خوشحاليم خدمت شما هستيم. آقاي ماندگاري اينجا هستند كه به سؤالات شما عزيزان پاسخ بدهند. اگر اجازه بدهيد من اولين سؤال را مطرح كنم.
گفتند: درد دلي دارم كه شايد در مورد آن با كمتر كسي صحبت كردم و امروز تصميم گرفتم كه آن را با شما درميان بگذارم. هر سال ايام تولد بانوي دو عالم حضرت زهرا، كه ميشود وقتي ميبينم برنامههاي تلويزيون و جنب و جوش همه افراد در جامعه براي تكريم مقام مادر و قدرداني از آنها و خريد هديه براي مادران است، غم بزرگي دل مرا ميگيرد. بيش از دوازده سال است كه ازدواج كردم. اما هنوز در حسرت مادر شدن ميسوزم. بعضي وقتها با خودم فكر ميكنم كه من چه كاري كردم كه خداوند متعال من را از اين موهبت و از اينكه بهشت زير پاي من باشد، محروم كرده است. خدا را شكر هيچگاه حسادت نكردم. اما غصهام را نميتوانم پنهان كنم. خيلي از پيام شما متشكرم.
حاج آقای ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين. براي استمداد از وجود نازنين امام زمان(ع) دعاي فرج آن حضرت را همه با هم بخوانيم. [دعاي فرج] دسته گل صلواتي را به ساحت مقدس آقا و مولا و صاحبمان تقديم ميكنيم.
در جواب اين خواهر بزرگوار اجازه ميخواهم اين لفظ را براي ايشان به كار ببرم، چون در ادبيات ديني ما هست. اين مادر بزرگوار كه بالقوه مادر هستند و انشاءالله به بركت موفقيت در اين امتحاني كه خدا از آنها گرفته انشاءالله به ايشان اولاد هم ميدهد. يك دعا كنيم، خدايا به آبروي صديقه طاهره و كوثر عالم هستي، به تمام بانواني كه آرزوي داشتن فرزند صالح و صالحه را دارند، يا دارند و بيشتر ميخواهند، اولاد صالح و سالم عنايت بفرما.
ببينيد سؤال قشنگي است، من دنبال بهانه ميگشتم سؤالاتي به تناسب آن مناسبت باشد كه اگر نكتهاي به ذهن ما ميرسد، خدمت بينندگان عزيز تقديم كنم.
من به يكي از بحثهاي قشنگ و مفيد و پر استفاده حاج آقاي ميرباقري اشاره كنم كه بحث امتحان و ابتلاء را فرمودند. خداي تبارك و تعالي قبل از اينكه ما در اين عالم دنيا حضور پيدا كنيم از همه ما عهدي را براي بندگي گرفته است و خيلي از ما آنجا به حضرت حق اعلام كرديم كه توقع ما بالاست. همت ما بالاست. مثلاً اعلام كرديم خدايا ميخواهيم كنار پيغمبر باشيم، كنار اولياي تو باشيم. يعني به تعبير خودمان هوسهاي بزرگي را تقاضا كرديم. خدايا تبارك و تعالي هم ما بارها گفتيم، حاج آقاي ميرباقري عزيز هم فرمودند.
صداي بارش باران را همه ميشنوند، من ميخواهم يك دعاي ديگر بكنم. خدايا آنهايي كه مشكل همسر دارند حتي در استوديو هستند، آنهايي كه مشكل اولاد دارند، آنهايي كه مشكل خانه دارند، مشكل مركب دارند، مشكل شغل دارند، به آبروي صديقه طاهره به حق اين بارش رحمت مشكلاتشان را برطرف بفرما. گره فرج را هم باز بفرما.
آنجا عهدي از همه ما به نام بندگي گرفته شده است. در قصهي بندگي يك كف بندگي است، يك سقف بندگي است. كف بندگي انجام واجبات و ترك محرمات است. اين انجام واجبات و ترك محرمات كه من فقط نماز بخوانم و روزه بگيرم و گناه نكنم، كه خيلي عالي است، نميخواهم اين را پايين بياورم، كه خدا آن مقامِ در كنار پيغمبر را به من نميدهد. ولي من اين را متقاضي بودم. من اين را خريدار بودم. خدا بايد بستر امتحانهايي بالاتر از انجام واجبات و ترك محرمات را سر راه من بگذارد. گفت: مقام بالا را تقاضا كردي، بايد هزينهاش را هم پرداخت كني.
لذا امتحانهاي مختلفي غير از انجام واجبات و ترك محرمات در كاسهي ما گذاشته ميشود، يكي امتحان فقر است كه با رها صحبت كرديم. مريضي است. قطعاً اينكه صاحب اولاد نميشود يك ابتلاء است. ازدواج يك ابتلاء است. همسر شدن يك ابتلاء است. هم براي مردان، هم براي خانمها. الآن فقط ميخواهم براي خانمها بگويم. مادر شدن يك ابتلاء است، چه اين ازدواج اتفاق بيافتد ابتلاء است، ازدواج نيافتد باز هم ابتلاء است. مادر بشود، ابتلاء است، مادر نشود هم ابتلاء است. مهم اين نيست كه من كدام امتحان را شركت ميكنم. مهم اين است كه از امتحان سربلند بيرون بيايم. تكليفم را بشناسم. لذا امثال اين خواهر بزرگوار چه تكليفي دارند؟ دعا كنند، تلاش پزشكي كنند. هم از طريق طب جديد و هم از طريق طب سنتي و قديم درمان كنند. وظيفهي اطرافيان چيست؟ يك اتفاق قشنگي با اين ابلاغيهاي كه حضرت آقا در بحث سياستهاي كلي سلامت فرمودند، مجلس يك كار قشنگي كرد. مصوب كردند كه زايمانهاي طبيعي رايگان باشد. اين خودش يك تشويقي است هم براي توليد نسل، و هم براي اين قصهها. يك خبر خوشي را ما ميگوييم، مردم خوب ما، مردمي كه ما در خيلي از خدمات معنوي امتحان كرديم. مردم و خيريني كه مدرسه و مسجد ميسازند، قرض الحسنه ميدهند، جهيزيه ميدهند، باب خير را باز كنند براي هزينه درمان آنهايي كه ناباروري دارند. هزينههاي بسيار بالايي دارد. ما وضع اقتصادي اين خواهر را كه نميدانيم. وضع اقتصادي شوهرشان را كه نميدانيم. شايد هزينهها كفاف نكند و وضعييت زندگي به آنها اجازه ندهد. اين خانم دوست دارد، مادر شود. از اين طرف دعا ميكند، تلاش پزشكي ميكند، پولش را ندارد. يك وادي خيري، يك مؤسسهاي، يك بنگاهي، يك مجرايي، در كنار تصويب قوانين، در كنار كمك مسؤولين، يك خيرّيني وسط بيايند و باور كنند خيرات يعني به مؤمنين و مؤمنات در امتحاناتشان كمك كنند. لذا آن كسي كه مدرسهسازي ميكند دارد به دانشآموزان در كسب علم كمك ميكند. آنكسي كه خيريه ازدواج راه انداخته، دارد مزدوجين را در امتحان ازدواج كمك ميكند. آن كسي كه دارد مسجد سازي ميكند، دارد مؤمنيني كه طالب معارف هستند در اين امتحان كمك ميكند. پس خير يعني همان كه وجود نازنين اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا در معرفي همديگر فرمودند: «خير عونٍ في طاعة الله» خير همين است كه من را در امتحان ياري كند. خداي نكرده يك دكتر متخصص نگويد: سقط جنين كردم و كار پنج نفر را راه انداختم. اين كار خير نكرده است. چون اينها را در امتحان ياري نكرده است. در سراشيبي كمك كرده است و او هم شريك است. من ميخواهم بگويم: اگر اين خانم ميخواهد مادر شود، خودش يك تكليف و امتحان دارد، اطرافيان يك تكليف دارند، كمك كنند، خيرين و مسؤولين هم يك تكليف دارند. اگر همه كمك كرديم همه از امتحانات سربلند بيرون ميآييم.
آقاي شريعتي: متأسفانه نكتهاي كه در مورد اطرافيان گفتيد، شايد جا داشته باشد، همينجا به اين مسأله بپردازيم. حداقل يك اشارهاي بكنيم و آن هم اينكه اطرافيان وظيفهي مهمي دارند، يكوقتهايي زخم زبانها خيلي اينها را اذيت ميكند.
حاج آقاي ماندگاري: انشاءالله در جامعه ما اينطور نباشد كه اگر كسي، كسي را در امتحان ديد، يه جاي اينكه دست او را بگيرد و بلندش كند، نيشش بزند. انشاءالله اينطور نباشد، انشاءالله زخم زبانها براي زمان جاهليت بوده است. اگر قرار است جامعه ما، جامعه توحيدي باشد. اگر قرار است همه كمك هم كنيم، اين مسير بندگي را جلو ببريم.
اين خانم يك تكليف قشنگ ديگري هم دارد. تكليف دارد دعا كند، تلاش كند، اگر خواستند به او كمك كنند، تلاش كند و اشكالي هم ندارد. يك تكليف قشنگي هم دارد. اگر مصلحت الهي نبود كه ايشان از تبليغ مستقيم مادر شود، شايد يك مصلحتي باشد، مادر شدن فقط منحصر به اين نيست كه خودش بچهاي را به دنيا آورد. اينقدر ايتام آل محمد هستند كه هم ايتام اقتصادي هستند، هم ايتام فكري و فرهنگي هستند. هر قدمي براي موفقيت يك يتيم، موفقيت درسي، موفقيت ازدواجي، موفقيت تربيتي، موفقيت درماني يك يتيم بردارد، خدا مدال مادر بودن را به سينهاش ميزند. يك مدال بالاتر كه بارها در همين برنامه گفتيم. اين مدال معلئم نيست با چه قيمتي در دنيا گير بيايد كه قطعاً گير نميآيد. پيغمبر در مسجد آمدند اينگونه فرمودند: «أَنَا وَ كَافِلُ الْيَتِيمِ كَهَاتَيْنِ فِي الْجَنَّة» (بحارالانوار/ج35/ص117) اينكه همنشين پيغمبر شود، مفت به او نميدهند. يا مقدر تو ميشود خودت مادر ميشوي. بهترين مادري را كني، اين هنوز پاداشش همنشيني پيغمبر نيست. اگر مادري كردي براي كسي كه به حسب ظاهر مادرش نيستي، ميتواني همنشين پيغمبر باشي. اين از جمله تكاليف اين خانم است. مادر بچه يتيم شدن، آنهايي كه خودشان چند بچه دارند، طبيعتاً اين توفيق را ندارند. بستر برايشان فراهم نميشود. ميگويد: من بايد هنر كنم، بچههاي خودم را بزرگ كنم.اما اين خانمي كه امتحانش اين بوده كه بچهدار نشود، تلاشش را بكند. دعا هم بكند، به خدا بدبين هم نشود، بگويد: خدايا، بچه فقط بچهاي نيست كه در دامن من بزرگ شده باشد، بچهي همسايهي ما بچه يتيم است. حتماً هم لازم نيست از بهزيستي و جاي ديگر بگيريم. آنها هم خوب است، چون گاهي وقتها ميگويند: شرايط آنها خيلي سخت است. خواهرم بچه يتيم دارد، برادرم بچه يتيم دارد. اقوام ما بچه يتيم دارند. هفتهاي يك روز براي كمك به آنها بگذارد. كمك فكري كند. تحصيلات دارد، كمك درسي كند. پول دارد كمك مالي كند، فكر دارد، كمك فكري كند. وقتي دارد، كمك وقتي بگذارد. حتي مادر آنها وقت ندارد كه با بچهها بازي كند، بگويد: من بروم با بچههايش بازي كنم. شايد روز قيامت بعضي از مادرهايي كه بچه داشتند به حال اين خانم غبطه بخورند. بگويند: ما موقعيت تو را نداشتيم. تو الآن در كنار پيغمبر قرار گرفتي. معني امتحان آنجا معلوم ميشود.
من ميخواهم از اينجا گريزي به همه بانوان بزنم. يك بحث خيلي قشنگي را حاج آقاي حسيني قمي داشتند. هفته قبل بحث اشتغال بانوان را به سه قسمت كردند. اصل بر اين است كه خانم در خانه بماند، شوهرداري كند، تربيت فرزند كند و خانهداري كند. اما بعضي از خانمها مجاهدانه از خانه بيرون ميروند. آنهايي كه اين سه مأموريت را انجام ميدهند، ميروند كارهايي كه فقط بايد زن انجام بدهد و از دست مردان ساخته نيست، به نيت پول و شهرت هم نميروند. چون اگر به نيت پول و شهرت و جايگاه بروند ديگر جهاد نيست. جهاد في سبيل الله، في وجه الله، نميگويم: پول نگيرند. زير ميزي نگيرند. رشوه نگيرند. براي پول كار نكنند. اينها مجاهدانه بيرون رفتند. اين يك مورد است.
دوم اينكه يك عده چون سرپرست خانوار هستند مجبور شدند، بيرون رفتند. آنها به اختيار رفتند، اينها مجبور هستند، اينها هم جهاد ميكنند. ميخواهد دو بچه يتيم را بچرخاند. حرفهاي من در تكميل حرفهاي حاج آقاي حسيني اين است كه دستهي سوم هوسي ميروند. يعني نه حضورشان در جامعه واجب است، نه از باب اضطرار است. فقط براي اينكه عنوان شغلي و يك پول زيادي داشته باشد و پز بدهند، ميروند. خداي نكرده به گناه هم ميافتند. نميگويم همه به گناه ميافتند. چون وقتي با هوس رفتي بسترهاي ديگر هم فراهم ميشود. روي صحبت من به اين دسته سوم است. فقط ميخواهم به اينها بگويم كه چه مدالهايي را از دست ميدهند.
آن خانمي كه در خانه بماند و براي هوس بيرون نرود، نه مجاهد، نه به اضطرار، اين دو را كار نداريم. دسته سوم را ميگوييم. آن خانمي كه در خانه بماند، در تعبير دين ما چه مي كند؟ شوهرداري ميكند. شوهرداري سه مدال براي اين خانمها ميآورد. 1- پيغمبر خدا فرمودند: اولين مدالي كه به شوهرداري خوب ميدهيم، مقام مجاهدت است. «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» (كافي/ج5/ص9) اين مدال مجاهدت چقدر در بازار آخرت ارزش دارد؟ در بازار دنيا كه نميشود براي آن قيمت گذاشت. چون خدا فرموده: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً» (نساء/95) اين خانمي كه براي هوسبازي بيرون رفته است، قطعاً اين مدال مجاهدت را گير نميآورد. چون بهجاي اينكه شوهرداري كند، ميخواهد براي ديگران طنازي كند.
2- مدال دومي كه به شوهرداري خوب ميدهند، شهادت است. محضر پيغمبر آمدند و گفتند: يا رسول الله! ما چه گناهي كرديم، نميتوانيم به جبهه برويم؟ حضرت فرمودند: شما خوب شوهرداري كنيد، يكجا دارد كه ثواب يك شهيد را دارد. جاي ديگر گفته كه ثواب دو شهيد را داريد. قطعاً خانمي كه براي هوس بازي بيرون رفته اين مدال شهادت را هم ندارد.
3- مدال مشاركت چيست؟ اصلاً دوست ندارم از اين مثال استفاده كنم ولي چارهاي ندارم. يك تيم ورزشي كه برنده ميشود، اسپانسرش را هم معرفي ميكنند. ميگويند: اين كمك كرد، اين تيم برنده شد.يك تيم هنري، يك تيم علمي، يك تيم آموزشي، آن پشتيبان را هم معرفي ميكنند. در تاريخ داريم هر مرد موفقي مدالش را شريك با همسرش است. وجود نازنين رسول گرامي اسلام، نام خديجه كنارش است. وجود نازنين اميرالمؤمنين نام فاطمه زهرا و فاطمه امالبنين كنارش است. وجود نازنين امام بزرگوارمان نام همسرشان، آيت الله العظمي بروجردي فرمودند: من موفقيتم را مرهون همسرم هستم. آن زني كه براي هوس بازي بيرون رفته است، نه تنها شريك موفقيت همسرش نيست، بلكه چوب لاي چرخ او هم ميگذارد. آنها خودشان را از اين سه مدال محروم ميكنند.
در جايگاه مادر رفتن، امروز بعضيها به خاطر اينكه به هوسهايشان برسند، مادر نميشوند. ميگويند: تيپ و قيافهام بر هم ميخورد. اندامم به هم ميخورد. چرا خودم را به خاطر بچه معطل كنم، از شغلم بمانم؟ گروه سوم را ميگويم كه فقط براي هوس بازي ميروند. يك نمونه را بارها در منبرها گفتم. از يك خانم بزرگواري پرسيدم، فروشنده بود و هيچ ضرورتي هم نداشت كه او فروشنده باشد. به او گفتم: چقدر حقوق ميگيري؟ يك عددي را گفتند كه خدا شاهد است، تعجب كردم. گفتم: اين كه كرايهي رفت و آمد شما هم نميشود. گفت: بله، ولي به پزش مي ارزد! حتي ك سؤال كردم، دلم درد گرفت. گفتم: آقاي صاحبكار به شما ميگويد: يك مقدار آرايش هم بكنيد و مرتب هم باشيد؟ گفت: از كجا فهميديد؟ گفتم: خرج او را هم نميدهد؟ ببين اين خانم دارد چه چيز را از دست ميدهد و چه بدست ميآورد؟ اين دارد آن سه مدال همسرداري را از دست ميدهد، سه مدال هم براي مادر بودن است. 1- كليد بهشت است. كليد رحمت خدا براي مادر است. اين ديگر مادري نميكند. مادري را يكي ديگر انجام ميدهد. 2- كليد هدايت بچههايش است. 3- كليد اجابت است. اين ديگر معلوم نيست دعايش براي بچههايش مستجاب شود. مادر هوس باز كه دعايش براي بچههايش مستجاب نميشود! هفتمين مدالي كه از دست ميدهند، مادري كه در خانه باشد و رسالت در خانه را انجام بدهد، اولين فرهنگ ساز براي بچههايش است. يعني اولين فرهنگ باقيات الصالحات را اين درست ميكند. فرهنگ ادب را اين به بچهها ياد ميدهد. فرهنگ اطاعت پذيري از دين را اين به بچههايش ياد ميدهد. فرهنگ دين پذيري و قيامت پذيري را اين به بچهها ياد ميدهد.
يك خاطره بگويم، روز ولادت حضرت زهرا(س) در جمع دوستان مجموعهمان گفتم: هركس يك از خاطره از مادرش بگويد. يكي از رفقا يك خاطرهاي گفت كه خيلي قشنگ بود. گفت: سه ساله بودم با خواهرم اولين باري بود كه مادر ما را براي نماز خواندن تشويق كرد. يك سجاده اين طرف انداخت، يك سجاده آن طرف انداخت. گفت: بچهها بياييد، من بلند بلند ميخوانم، شما هم بخوانيد. ما با يك عشق و ذوقي وضو گرفتيم و با مادر نماز خوانديم. بعد گفت: خودتان سجادههايتان را جمع كنيد. تا سجاده را جمع كرديم، سي سال پيش يك دو توماني زير سجادهي من بود، يك دو توماني هم زير سجادهي خواهرم بود. گفتيم: مادر اينها چيست؟ گفت: خدا هديه نماز شما را داده است. گفتيم: آخ جون! دو تومانيها را با خواهرم باقالي خريديم و خورديم و كيف كرديم و منتظر نماز مغرب و عشا بوديم. دوباره سجاده بياندازيم و هديه خدا را بگيريم. نماز مغرب و عشا شد، به مامان گفتيم: ما آماده هستيم. سجادهها را انداختيم و نماز خوانديم، سجاده را زود جمع كرديم و ديديم خبر از دو تومان نيست. جا خورديم! برگشتيم به مامان گفتيم: مامان! خدا همان يكبار به ما پاداش نماز خواندن داد؟ گفت: نه پسرم، هر بار كه شما نماز ميخوانيد، كار خوب كنيد، خدا براي شما پاداش ميگذارد. اما دو حالت دارد. يكوقت دوست داريد پاداش را در همين دنيا بدهد. مثل ظهر به شما ميدهد. يكوقتي ميگويد: ميخواهيد در بانك من پسانداز كنيد، قيامت به شما بدهم. به مادر گفتيم: مادر اگر پسانداز پيش خدا باشد كه خيلي بهتر است. گفت: سي سال است داريم نماز ميخوانيم و براي خدا پسانداز ميكنيم. يعني تربيت ديني است. آن مادري كه هوس باز بيرون ميرود، ديگر به اين كارها براي بچهها فكر نميكند.
آنهايي كه دارند رسالت همسري و مادري و مديريت خانه را رها ميكنند، در خيابان دنبال دو قِران عنوان و دو قِران پول ميگردند، و الله خسارت بردند ببينند چه چيزهايي را از دست دادند. همه ميدانيم كه درصدي هوس بازانه سر كار رفتند. موقع نزول باران است. خدايا توفيق تقليل هوسبازي به همه ما عنايت بفرما. مادراني را كه هنوز مادر نشدند، توفيق مادر شدن عنايت بفرما.
آقاي شريعتي: خيلي مباحث خوبي بود و نكات خوبي را شنيديم. انشاءالله باران رحمت الهي بر سرزمين دل همه ما ببارد. عليرغم استقبالي كه از مباحث حاج آقاي ماندگاري در هفتههاي گذشته شد، آن انتقادهايي كه به دستگاههاي فرهنگي ايشان داشتند، پيامهاي تشكر فراوان بود. انتقادهايي هم به صحبتهاي حاج آقاي ماندگاري شد، اين پيام يك نمونه است، از همان انتقادها و نقدهايي است كه دوستان داشتند، گفتند: شما فكر نميكنيد، انتقاداتي كه نسبت به دستگاههاي اجرايي نظام و دستگاههاي منصوب به رهبري روي آنتن تلويزيون ميكنيد، باعث تضعيف نظام و رهبري شود. من شخصاً از شما انتظار و توقع داشتم كه در اين مسأله دقت بيشتري ميكرديد.
حاج آقاي ماندگاري: ما دست هر منتقدي را ميبوسيم و جلويش تعظيم ميكنيم. الآن هم براي سلامت اين عزيزي كه به بندهي حقير كه سر تا پا عيب هستم، انتقاد كردم يك صلوات هم ميفرستيم. ميخواهم سؤال اين عزيز را اينطور جواب بدهم. من از شما به نمايندگي از مخاطبان سؤال ميكنم. انتقاد موجب تضعيف نظام است يا اين سه امري كه ميگويم؟ انزوا دادن مردم، اختلاف و انحراف در مسير. من ميتوانم روي قرآن دست بگذارم. از آيات و روايات اينطور فهميدم. در يك جايي ما تا به حال نديديم، كه انتقاد با اين سه شرط را رعايت كرده باشد. انتقاد سازنده باشد، يعني با سوز باشد. نوش باشد، نيش نباشد. انشاءالله مردم قضاوت كنند كه انتقاد ما سازنده بوده يا خراب كننده بوده است؟ از كجا بفهميم انتقاد سازنده است؟ اينكه وقتي آدم يك عيبي را ميگويد، يك پيشنهادي هم بدهد. ما گفتيم: آقا مناظره بگذاريد، بياييم بحث كنيم. ما نميگوييم در صدا و سيما تبليغات نباشد. قطعاً بايد باشد، اما ميگوييم: تبليغاتي كنيد كه تقليد از غربيها و فرهنگ آنها نباشد. ما به آنها الگو بدهيم. لذا من حتي بعد از صحبتهايي كه دوستان ميگويند يك مقدار داغ و جنجالي بود، من كه خيلي اينطور احساس نميكنم. چون فكر ميكنم تكليفم را عمل كردم. به مسؤولين بزرگوار صدا و سيما هم گفتم كه هر كدام از شما اثبات فرموديد كه بنده اشتباه گفتم روي آنتن عذرخواهي ميكنم. ولي به من بگوييد، با اين آيه و روايت و قانون و كلام رهبري، كه مسؤول نظام است. اگر ما در جايگاه ولي و حجت خدا قبول نكنيم، بابا رئيس اين نظام در قانون اساسي ولي فقيه است. ما با حرفهاي اينها آمديم. پس اولاً اين انتقاد مستند بوده است. بايد باشد. ثانياً بايد منصفانه باشد. يعني خوبيها را بگوييم. ما جداً از خيلي از تلاشهاي خوب رسانه و خيلي از نهادهاي فرهنگي تشكر كرديم. همينجا هم ميگويم: از پوششي كه در بث فرهنگ ايثار و جهاد و شهادت رسانه داده است، مخصوصاً در ايام راهيان نور واقعاً تشكر ميكنيم. خيلي كارهاي خوبي ميكنند. مثل حاج آقاي حسيني هم يك شوخي هم كنيم. از اينكه بعضي وقتها برنامههاي معارفي را نصف شب براي ارواح مؤمنين و مؤمنات پخش ميكنند، واقعاً تشكر ميكنيم. يك انتقادي هم ميكنيم. پس اگر انتقاد سازنده باشد، با پيشنهاد باشد، منطقي و منصفانه باشد، بيدليل نباشد، مستند هم باشد، اين انتقاد هيچوقت تضعيف كننده نيست. چرا؟ چون اميرالمؤمنين وقتي مالك اشتر را به حاكميت مصر منصوب كردند، نفرمودند: حالا كه مالك اشتر و فرمانده سپاه من به مصر ميرود، امر به معروف و نهي از منكر ممنوع است! نفرمودند: «النصيحة لائمة المسلمين» يعني مردم كوچه و خيابان اجازه دارند مسؤولين را نصيحت كنند. اميرالمؤمنين نفرمودند: حالا كه مالك نيست، ممنوع است. يا حتي نفرمودند: حالا كه من اميرالمؤمنان و حاكم شما هستم، امر به معروف و نهي از منكر ممنوع است. چرا فكر ميكنيم اگر دستگاههاي منتصب رهبري باشند، يا قانوني باشند، يا منتخب مردم باشند، انسانهاي صالحي هستند، جبههاي هستند. بسيجي هستند، ولايي هستند. چرا فكر ميكنيم چون اينها آدمهاي خوبي هستند، امر به معروف را تعطيل كنيم.
حرف آقا در مشهد همين بود كه به آحاد جامعه، به جوانها، به همه فرهنگ دوستها گفتند: شما عين مسؤولين شويد. هرجا احتمال داديد دارند اشتباه ميكنند، تذكر بدهيد. پس احتمال داديد دارند اشتباه ميكنند تذكر بدهيد. پس ثابت ميكنيم كه انتقاد كه همان امر به معروف و نهي از منكر است، كه همان «النصيحة لائمة المسلمين» است. هيچگاه تضعيف كننده نيست. آنچه نظام را تضعيف ميكند، سه چيز است. اينكه ما يك كاري كنيم مردم بروند يك گوشه بنشينند، چه نخبگان جامعه، چه مردم احساس بي تفاوتي كنند و بگويند: آقا ما كه نميتوانيم كاري كنيم. آقاي ماندگاري هم حرف زد و هيچكس گوش نكرد، حاج آقاي قرائتي هم حرف زدند، هيچكس گوش نكرد، ما صدايمان ديگر به جايي نميرسد. نتيجهاش اين ميشود. اول در نظامهاي غربي بگويم، كه خيلي افتضاح است. بعد در نظام خودمان بگويم كه يك مقدار دردآور است. در نظامهاي غربي مشاركت مردم در انتخابات چقدر است؟ زير پنجاه درصد است. در نظام جمهوري اسلامي اولين مشاركت چقدر بوده است؟ 2/98 درصد! آخرين مشاركت چقدر بوده است؟ 72 درصد. اين چه معنايي دارد؟ سي درصد، 27 درصد رأي ندادند. ميگوييم: ده درصد گرفتار بودند. ده درصد دسترسي نداشتند. ما كاري كرديم كه ده درصد مردم كنار كشيدند. 15 درصد كنار كشيدند. اين نظام را تضعيف ميكند. خود امام فرمودند: روزي كه نظام به جايي برسد كه مقبوليت مردمي نداشته باشد بايد جول و پلاسش را بردارد و برود. اين خطر است! پس كاري نكنيم كه مردم بگويند: فايده ندارد. من همينجا ميخواهم به مردم بشارت بدهم. معاونت محترم سيما آقاي دكتر دارابي، ديروز ما ديديم در خبرها كه يك خبر خوشحال كنندهاي به ما دادند. مردم خوشحال باشيد كه امر به معروف و نهي از منكر اثر كرده است. من عددي نيستم. حكم خدا اثر كرده است، سجده شكر كنيم. الحمدلله! قاعده هم در جمهوري اسلامي اين است. جناب آقاي دكتر دارابي فرمودند، در قصه تبليغات در صدا و سيما قطعاً تجديد نظر ميكنيم. دستشان را ميبوسم. رئيس محترم شبكه دو فرمودند: من تبليغات را از برنامه كودك حذف ميكنم. من دست ايشان را ميبوسم. اين همين است كه مردم اميدوار شوند. نظام اسلامي، نظام خودمان است. اينها را خودمان آورديم، از بيرون كه نياورديم. اگر رهبري هم گذاشته است، خودمان هستيم. رهبر پدر جامعه است. پس كاري نكنيم مردم بگويند: ديگر از دست ما كاري برنميآيد. آن خطر نظام است. الآن گاهي وقتها فكر ميكنيم، اگر يك آخوندي منبر برود، هيچ چيز نگويد، نماز و روزه مردم را بگويد، ميگويند: عجب آدم مقدسي است. الآن آقاي ماندگاري متهم به داد و شلوغكاري ميشود. چرا؟ ميخواهد در همه قصهها يك ناخنكي بزند. من آخوند شدم كه اين كار را بكنم. من آخوند شدم براي اينكه مردم به انزوا كشيده نشوند. مردم من را ضد انقلاب نميدانند. به قوه مجريه احتمال اشتباه بدهيم، ميگوييم. قوه مقننه داشته باشد، ميگوييم. قوه قضاييه باشد، ميگوييم. نهادهاي منتصب به رهبري باشد ميگوييم. ولي گفتن ما با گفتن دشمن فرق دارد. ما گريه ميكنيم و ميگوييم، ما تلاش ميكنيم و ميگوييم. ما دست ميبوسيم و ميگوييم. به انزوا دادن مردم خطر نظام است. به اختلاف كشاندن مردم خطر نظام است.
هنر امام(ره) چه بود؟ هنر امام اين بود كه به انقلاب اسلامي كه از مكتب تشيع شكل گرفته است، شيعه نگفت. فرمود: اسلام ناب محمدي(ص)! اين پرچم را كه در جمهوري اسلامي بلند كرد، يك ميليارد و سيصد ميليون مسلمان را زير اين پرچم آورد. همه با هم برادر هستيم. اختلافها را كنار بگذاريد. شيعه و سني با هم برابر هستند. بعد هم يك راهكار داد. فرمود: اين مقدار مسلمان، هركدام يك سطل آب بريزند، اسرائيل را آب خواهد برد. امروز دشمن دارد صحنه جنگ را عوض ميكند. وقتي يك ميليارد و سيصد ميليون مقابل اسرائيل ايستادند، اسرائيل و آمريكا هيچ غلطي نميتوانند بكنند. آما آمدند گفتند: يك عده داغ در شيعهها هستند، يك عده داغ در اهل سنت هستند، افراطيهاي اهل سنت، وهابيت، يك عده افراطي شيعه، اينها را به جان هم بياندازم، دعواي بين شيعه و سني درست كنيم، اين يك ميليارد و سيصد ميليون مسلمان را، يك ميليارد و خردهاي كه اهل سنت هستند، با اين شيعه حداقل مقابل هم قرار بدهيم، اينجا اسرائيل و آمريكا كيف كنند. اين اختلاف خطر تضعيف جمهوري اسلامي است. جمهوري اسلامي كه طرفداري يك ميليارد و سيصد ميليون مسلمان را دارد، الآن پر قدرت ترين قدرت اسلامي دنيا است. اما وقتي جمهوري اسلامي را شيعي گفتند، همهي اهل سنت دنيا و تكفيريهاي حداقل را با اين اختلاف افكني مقابل جمهوري اسلامي قرار دادند، ديگر اين چهل، پنجاه ميليون قدرتي ندارند.
اين را اهلبيت وآقا و مراجع فرمودند. معناي اتحاد شيعه و سني هم اين نيست كه شيعه از عقايدش دست بردارد. سني از عقايدش دست بردارد. نه! به مقدسات هم توهين نكنند و با منطق با هم حرف بزنند. بزرگان فرمودند: هركس ميخواهد به مكتب اهلبيت خدمت كند، به مقدسات اهل سنت جسارت نكند. مرحوم آيت الله بهلول، آيت الله بروجردي، علامه اميني، علامه كاشف الغطاء فرمودند. حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني، به شيعه در جوار اهل سنت فرمودند: با هم مهربان باشيد. به عيادت هم برويد. به تشييع جنازه هم برويد. به آنها كمك كنيد، برادريتان را حفظ كنيد. اينها ميدانند اختلاف بين شيعه و سني يعني از بين رفتن اين قدرت اسلامي كه اين همه خون پاي آن ريخته شده است. اين تشعيف نظام است. حالا اختلاف بين شيعه و سني باشد يا بين سلايق سياسي باشد كه متأسفانه امروز فراوان است.
سومين خطري كه جمهوري اسلامي را تضعيف ميكند، انحراف از مسير است. خطكش ما چيست؟ قرآن، عترت، ولايت، قانون اساسي، اينها خطكش ما هستند. از اينها جدا شديد، انحراف است. مگر ما انتقاد كرديم غير از اين بوده است. يا مستند به حرف آقا گفتيم. اگر گفتن حرف آقا جرم است، من مجرم اول هستم. اگر با آيهي قرآن و روايت، كلام ولايت و قانون حرف زدن جرم است، من مجرم اول هستم. من روي صحبتم به دولت خدمتگزار است. اگر در بودجه جمهوري اسلامي، بودجه فرهنگ داده نشود. اين انحراف است. خداي نكرده به خاطر بازيهاي سياسي، اگر بودجه فرهنگ و رسانه داده نشود، اين رسانه ميگويد: آقا من مجبورم، براي اينكه بودجهي خودم را تأمين كنم بايد بروم تبليغات پخش كنم. خوب اين انحراف در انحراف است. يك مدير بگويد: من به خاطر اينكه بايد بودجهام را تأمين كنم، بايد بروم اين كار را بكنم. اين انحراف است. همين حرفها را به اميرالمؤمنين زدند، گفتند: اميرالمؤمنين با ما راه نيامد، او را كنار گذاشتند. اگر ما را از حكومت عزل هم كنند، يك ذره راضي به انحراف نيستيم. اين كلام آقاي ما اميرالمؤمنين است.
اگر همهي اقاليم سبعه را در دست علي بگذاريد، كه يك پوست گندمي را از دهان مورچهاي بگيرد، والله اين كار را نخواهم كرد. مگر ما به مسؤولين فرهنگي چه گفتيم؟ گفتيم: اگر ميلياردها بودجه، كانونهاي قدرت و ثروت به شما بدهند كه شما مبلغ ابتذال آنها باشيد، اين ظلم فرهنگي است. اميرالمؤمنين ظلم فرهنگي نكرد. اگر من آخوند پخاطر پول يك كار غلطي كنم، ظلم فرهنگي است. از انزوا بترسيم. بعضي از مردم دارند كنار ميكشند. از اختلاف بترسيم، آقا فرمودند: بعضي به بهانه ارادت به اهلبيت، به بهانهي جلوگيري از جسارت به مقدسات اهل سنت دارند شيعه و سني را به جان هم مياندازند. از انحراف بترسيم. از انتقاد نترسيم. منتقد دوستدار ما است.
خداوند بر درجات شهيد چمران بيفزايد. فرمود: هركس به من انتقاد كرد، دستش را ميبوسم. اينقدر به من كمك كرد و راه را به من نشان داد. الهي خدا آنچه را كه بر زبان ما جاري ميشود، كلام حق، نيت حق قرار بدهد. انشاءالله نگاههاي ما هم به همديگر، نگاههاي قشنگتري باشد.
آقاي شريعتي: اگر انتقاد واقعاً منصفانه باشد با شرايطي كه شما گفتيد، مستند و دلسوزانه باشد، فكر ميكنم جامعه در مسير خوبي قرار خواهد گرفت، و منجر به اصلاح خواهد شد و همه از فوايدش استفاده خواهند كرد. من فكر ميكنم اتفاقات بدي هم كه دارد ميافتد، يك شرط آن استقامت است كه به نظر من مسألهي مهمي است.
حاج آقاي ماندگاري: من در طي جلسات قبل اشاره كردم كه همه بايد بيايند. فقط بنده نيستم. همه روحانيت، همه دلسوزان، همه آنهايي كه با شهدا عهد بستند، هستند. آيهي 169 آلعمران كه همه براي شهدا به كار ميبريم، آيهي بعدش خيلي عجيب است. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» (آلعمران/169)، «فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بهِِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آل عمران/170) شهدا به ما كه جا مانده از شهدا هستيم، ميگويند: نترسيد. اگر نترسيديد، به ما شهدا ملحق ميشويد. من به مسؤولين جمهوري اسلامي ميگويم: از انتقادهاي ما نترسيد، از انحراف بترسيد. از اختلاف بترسيد، از انزواي مردم و بيتفاوت شدن مردم بترسيد. انتقاد دوستدار شماست. از انتقاد نترسيد. مردم هم پاي قصه بايستند. نمرهي صداي و سيماي جمهوري اسلامي ما قبولي است. ولي نمرهاش ممتاز نيست. من اين را ميگويم و هنوز پايش ايستادم. صداي و سيماي جمهوري اسلامي ما بايد براي حضور بقية الله الاعظم آماده شود. «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه/79) تا پاك پاك نشوند، خودشان هم ميدانند ناپاكيها چيست. من هم ميدانم ناپاكيهاي خودم چيست. سر خودمان را كلاه نگذاريم. تا جمهوري اسلامي پاك پاك نشود توفيق الحاق به امام زمان را پيدا نخواهد كرد.
آقاي شريعتي: من ميخواهم از دوستانمان خواهش كنم كه صفحهِ 69 قرآن كريم را تلاوت كنند و انشاءالله از ثواب آن بهرهمند شوند. خيليها در اين مدتي كه از امر به معروف و نهي از منكر گفتيم، از اين كتاب «واجب فراموش شده» استقبال كردند. ما در روز ميلاد حضرت فاطمه زهرا(س) كتابخانه مجازي ما افتتاح شد، و خيلي مورد استقبال دوستان ما قرار گرفت.
«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلىَ أَعْقَبِكُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسرِِينَ(149) بَلِ اللَّهُ مَوْلَئكُمْ وَ هُوَ خَيرُْ النَّاصرِِينَ(150) سَنُلْقِى فىِ قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشرَْكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنزَِّلْ بِهِ سُلْطَنًا وَ مَأْوَئهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّلِمِينَ(151) وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتىَّ إِذَا فَشِلْتُمْ وَ تَنَازَعْتُمْ فىِ الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَئكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الاَْخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنهُْمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ(152)* إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لَا تَلْوُنَ عَلىَ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فىِ أُخْرَئكُمْ فَأَثَبَكُمْ غَمَّا بِغَمٍّ لِّكَيْلَا تَحْزَنُواْ عَلىَ مَا فَاتَكُمْ وَ لَا مَا أَصَبَكُمْ وَ اللَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَعْمَلُونَ(153)»
ترجمه آيات:
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از كافران پيروى كنيد، شما را به آيين پيشين برمىگردانند، پس زيانديده بازمىگرديد. (149) نه، يارىكننده شما خداوند است كه بهترين يارىكنندگان است. (150) در دل كافران هراسى خواهيم افكند. زيرا چيزى را كه از آسمان براى آن حجتى نفرستاده است، شريك خدا گرفتند. جاى آنان جهنم است كه براى ستمكاران مكان بدى است. (151) خدا به وعدهاى كه با شما نهاده بود وفا كرد، آن گاه كه به اذن او دشمن را مىكشتيد. و چون غنيمتى را كه هواى آن را در سر داشتيد به شما نشان داد، سستى كرديد و در آن امر به منازعه پرداختيد و عصيان ورزيديد. بعضى خواستار دنيا شديد و بعضى خواستار آخرت. سپس تا شما را به بلايى مبتلا كند به هزيمت واداشت. اينك شما را ببخشود كه او را به مؤمنان بخشايشى است. (152) آن گاه كه مىگريختيد و به كس نمىپرداختيد و پيامبر شما را از پشت سر فرامىخواند. پس به پاداش، غمى بر غم شما افزود. اكنون اندوه آنچه را كه از دست دادهايد، يا رنجى را كه به شما رسيده است، مخوريد. خدا به هر كارى كه مىكنيد آگاه است. (153)»
آقاي شريعتي: حاج آقا دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا باران رحمتت را بر همه بلاد اسلامي نازل بفرما. در قرآن فرمودند: هرجا از باران اسم ميآيد، نام امام زمان است. خدايا آن باران را بر دلهاي مرده و جوامع مرده ما بباران. چون وقتي او بيايد ما زنده ميشويم. خدايا مايه حيات ما را به ما برسان. موانع فرجش را برطرف بفرما. خدايا عيدي ولادت فاطمه زهرا را امضاي فرج فرزندش قرار بده. چون من به امسال خيلي اميدوار هستم. نيمه شعبان امسال جمعه است. شايد اين جمعه بيايد، شايد! خدايا همه اينهايي كه براي آمدن امام زمان تلاش ميكنند، بستر سازي ميكنند، ترويج معروف ميكنند، جلوي منكرات را به اندازهي خودشان ميگيرند، همه را در ركاب امام زمان حاضر به خدمتگزاري قرار بده. خدايا همه آنهايي كه خيانت ميكنند و اگر قابل هدايت هستند، هدايت بفرما وگرنه به آيه آيه قرآنت، به قطره قطره خون شهدا رسوا بفرما.ئ وحدت و انسجام، در جوامع اسلامي بيش از پيش قرار بده. خدايا مريضها را لباس عافيت بپوشان. آنهايي هم كه اولاد ندارند، مشكل ازدواج و اشتغال دارند، به آبروي حضرت رضا(ع) كه امروز مهمانشان هستيم، حل بفرما.
آقاي شريعتي: خيلي ممنون از توجه شما. بهترينها را براي همه شما آرزو ميكنم. والحمدلله رب العالمين، و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.
بيانات مقام معظم رهبري- نقشهي دشمنان براي انزواي مكتب اهلبيت (عليهمالسلام)- 31/01/93
بارها ما گفتيم آدمهاي آگاه و مطلع از اوضاع جهان و چهان اسلام هم برايشان مثل روز روشن است. كه امروز اختلافات مذهبي در ميان مسلمانان يك وسيله و برگهاي در دست دشمنان ما است. يك وسيله است. يك شمشير در دست دشمنان ما همين اختلافات مذهبي است. علني كردن اختلافات، صريح كردن مخالفتهاي اعتقادي، به زبان آوردن مطالبي كه كينهها را برميانگيزد، يكي از وسايلي است كه دشمن ما از اين بيشترين استفاده را ميكند. حالا ما طوري عمل كنيم كه اين مقصود دشمن برآورده شود، اين «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرا» (ابراهيم/28) در جلسات نبايد كينه ورزيهاي مذهبي را زياد كرد. اين را بارها تكرار كرديم. امروز شما ميدانيد دنياي تشيع مورد مهاجمه است. كساني كه اسم شيعه و سني به گوششان نخورده بوده است، ايادي استكبار در تبليغات رسميشان مرتب تكيه ميكنند كه ايران شيعه، گروه شيعه در عراق، گروه شيعه در فلان كشور، مرتب روي مسألهي شيعه و سني تكيه ميكنند. چرا؟ چون اين وسيلهي خوبي براي ايجاد نقار بين مسلمانان است. بله افتخار ما اين است كه شيعهي علوي هستيم. ما افتخار ميكنيم به اينكه معرفت به مقام ولايت پيدا كرديم. امام بزرگوار ما پرچم ولايت اميرالمؤمنين را سر دست گرفت. لكن اين وسيلهاي شد براي اينكه دنياي اسلام شيعه و غير شيعه احساس افتخار به اسلاميت كنند. كاري كنيم كه اين احساس افتخار و علاقمندي دنياي اسلام نسبت به جامعه شيعه و افتخار شيعه، به دشمني و بغض و كينه تبديل شود و اين همان چيزي است كه دشمن ميخواهد. نبايد بگذاريم.