93-07-23 -حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری - پرسش و پاسخ بینندگان
موضوع برنامه: پرسش و پاسخ بینندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش 93/07/23
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست * * * آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب * * * در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است * * * مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز میپرسمت از مسئله ی دوری و عشق * * * و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
شریعتی: سلام میگویم به دوستان خوبمان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ایام مبارک باشد و پر از خیر و برکت. خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم حاج آقای ماندگاری سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله و سلام و صلوه علی رسول الله و علی آله من هم خدمت شما و بینندگان عرض سلام و ادب دارم و ایام با سعادت عید سعید غدیر خدمت همه ی دوست داران ولایت عرض تبریک داریم و تقاضا میکنیم همه با هم دعای سلامی امام زمان سلام الله علیه را با هم به عنوان توسل تلاوت کنیم. اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک یک دسته گل صلوات را هم تقدیم کنیم به آقایمان امام زمان اللهم صل علی محمد و آل محمد.
شریعتی: ان شاء الله دوستانمان هم حالشان خوب باشد دوستان منتظرند حاج آقا به سوالاتشان جواب دهند به بخشی از سوال تا جایی که وسعت و توان ماست و فرصت برنامه اقتضا میکند پاسخ خواهیم داد. من اولین سوال را میخوانم. بسم الله الرحمن الرحیم بعد سلام و احوال پرسی و خسته نباشید این دوست ما گفتند من در جلسات دینی شنیدم که بعد از مرگ ما با زبان دلمان به سوالات قبر پاسخ میدهیم و پاسخهای ما پاسخ زبانی نیست و از اعتقادات درونی ما ناشی میشود میخواستم بدانم ما از کجا بفهمیم که اعتقادات ما درونی و قلبی شده و از کجا بدانیم اعمالی که انجام دادیم برای آخرت ما باقی مانده خیلی ممنون.
حاج آقا ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم خیلی سوال خوبی است ما تشکر میکنیم از بیننده ی عزیزی که با این سوالشان ما را کمک میکنند برویم در یک وادی قشنگی از پاسخهایی که دین داده همان طور که ایشان فرمودند در سوره ی یاسین دارد «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ» (یس/65) عالم آخرت که شروع اش با پدیده ی نورانی مرگ است دیگر زبان بسته میشود زبان سر بسته میشود دست حرف میزند پا حرف میزند چشم حرف میزند گوش حرف میزند اینها چطور حرف میزنند؟ باید برویم ببینیم و نرویم هم میبرند خدا عاقبت این سفر را برای همهمان به خیر کند اما من تشبیهی میخواهم بکنم میگویند که یک جایی که چون الآن همه از عالم آخرت میترسند از قبر میترسند روایت هم به ما گفته باید بترسیم یکی از دعاهایی که گفتهاند در سجده یا قنوت وَ هَوِّن عَلَینا سَکَراتِ المَوتِ و احوال البرزخ و القیامه است خدایا بر ما آسان کن مراحل مرگ و قیامت را که پیغمبر فرمودند سادهترین اش جان کندن است بعضیها حول معنا کردهاند بعضیها حال. هول و حال برزخ و قیامت را برای ما آسان کن وقتی ما میخواهیم در وادی خطرناک برویم یا یک سرزمینی که زلزله خیز است سرما و گرمای آن چنانی دارد اما میگویند اگر خانه ی مطمئنی داشته باشید هیچ غم و غصه ای ندارید من به خودم و شما و همه ی دوستان یک روایت را میخوانم که متناسب با ایام است وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي همه این روایت را شنیدهاند هر کس در این چهار دیواری ولایت علی بن ابی طالب قرار بگیرد این چهار دیواری ولایت علی بن ابی طالب شما میدانید بحثهای ما دسته بندی و تشبیه و تمثیل است به توفیق الهی که قشنگ حل شود برای مخاطب عزیز چون واقعا مخاطب برای ما عزیز است فهم اش هم برای ما عزیز است در قرآن فرموده باید به اندازه فهم مخاطب با ادبیات مخاطب حرف بزنیم چهاردیواری ولایت حصن ولایت حصن یعنی دژ یعنی قلعه ی محکم همان خانه ی امن ما حصن ولایت را در مهلتی که در دنیا داریم درست بکنیم از هیچ چیز نترسیم نه از احوال قبر نه احوال برزخ نه احوال قیامت نه از این که چشمان و دهانمان را میبندند چون در حصن هستیم امن من عذابی را خدا فرموده این چهار دیواری ولایت چیست؟ چهار دیوار است هر کسی میخواهد یادداشت کند من این تذکری که میخواهم در سوال بدهم خیلی برای خودم جالب بوده لطف و عنایت الهی بوده در ایام غدیر که در بعضی جاها این را تذکر دادم گفتند حل شد برای ما فهمیدیم در باب غدیر دو نظر است یک عده میگویند محبت یک عده میگویند ولایت محبت هم درست است ولی ما بالاتر از محبت میگوییم که ولایت است ولایت هم محبت است اما آن چه که در غدیر درست است ولایت است به نظر ما شیعیان پس چهاردیواری ولایت این است که ما گاهی وقتها دیوار را بالا میبریم ولی یک شلنگ آب را یادمان رفته پای دیوار باز گذاشتیم دیوار خراب میشود دیوار بالا رفته شلنگ آب را نبستیم که آب آن را خبر نکند چهار دیواری حصن ولایت را بگویم آن چیزهایی که دیوارها را خراب میکند پایهها را سست میکند را هم بگویم اینها را محکم کنیم از چیزی نباید بترسیم اولین دیوار حصن ولایت یادداشت کنید تا رویش فکر کنند هر جا سوال داشتند از سایت برنامه و کارشناسان بپرسند اولین دیوار حصن ولایت دیوار محبت است و من یقین دارم که مراسم عید غدیر را همه شاهد بودیم مراسم ولادتها شهادتها قبلا چند وقتی بود به ما میگفتند شما فقط مراسم گریه دار دارید به ما میگویند گاز اشک آور الحمدلله اعیاد دهه ی ولایت گرفتند دهه ی مهدویت میگیرند دهههای ولادت امام زمان دهه ی کرامت میگیرند حتی جشن ازدواج حضرت زهرا امیرالمومنین این مناسبتهای شاد را میگیرند که به ما نگویند گاز اشک آور همه ی مراسم شاد و عزاداری نشان میدهد مردم روز به روز محبتشان به اهل بیت وسعت پیدا میکند محبت دارد وسعت پیدا میکند زیارتها عرض ارادتها خرج کردنها یک کلمه ما گفتیم اطعام روز غدیر عزیزان دیگر فرمودند مردم چه کردند انصافا در اطعام روز غدیر بعضیها انصافا گل کاشتند یک کلمه گفتیم راجع به قربانی مشارکتی روز عید قربان مردم چه کردند الحمدلله معلوم شد مردم در اظهار ارادت و محبتشان به اهل بیت خیلی عالی دارند پیشرفت میکنند اما حرف من این است یک شلنگ آب پای دیوار محبت افتاده میترسم این دیوار را خراب بکند آیات و روایات میگویند این شلنگ آب گناه و شهوت است همچنان که دارد محبت به اهل بیت در جامعه ی ما واقعا تکثیر میشود متاسفانه گناه و شهوت هم مخصوصا گناه شهوت رانی من یک زنگ خطر را به بعضیها گفتم معروف این است که ابن ملجم مرادی اهل یمن بوده عاشق امیرالمومنین بوده شهوت رانی این عاشق را تبدیل کرد به قاتل عبدالرحمن مرادی است وقتی از یمن آمد خود را به عنوان عاشق امیرالمومنین معرفی کرد واقعا هم عاشق بود وقتی خود را معرفی کرد امیرالمومنین علیه السلام فرمود سه مرتبه فرمود تویی عبدالرحمن مرادی؟ بله آقا جان من عاشق شما هستم. فرمودند تو خبر داری قاتل منی؟ دیگران خواستند شمشیر بکشند او را بکشند حضرت فرمودند کاری نکرده ماموریت این ده نفری که از یمن آمده بود تمام شده بود خواستند برگردند همه گفتند اینها دارند میروند تمام میشود همه رفتند عبدالرحمن مرادی در کوفه ماند بعد از 5 سال شد قاتل امیرالمومنین چرا؟ بازی شهوتی که قطام برایش سفره ای که باز کرده بود حالا به جوان میگوییم تو که اهل هیئتی چند روز دیگر محرم میآید این رابطه با نامحرم را بگذار کنار این موسیقیهای مبتذل را بگذار کنار دیدن صحنههای مبتذل ماهواره را بگذار کنار این سایتهای مبتذل را بگذار کنار. حاج آقا ما هیئت میرویم تو هیئت میروی دیوار محبت را میبری بالا با زبان میگویی حسین جان عاشق ات هستم اما فردای قیامت این دیوار با این آب شهوت که راه افتاده دارد خراب میشود وجود باطن این چهار دیواری امنی ندارد یک دیوار اش خراب شده است. دیوار دوم حصن ولایت معرفت است دیوار اول محبت آفت و آسیب اش هم گناه و شهوت است دیوار دوم معرفت است ما نیازمند به معرفت هستیم این دیوار معرفت هم باید برود بالا یک روزی مردم برای این که یک قال الصادق و قال الباقر بشنوند باید میایستادند تا محرم شود تا ماه رمضان شود یک روحانی بیاید روستایشان امروز پیچ تلویزیون را باز کنند از صبح تا شب یک کانالی معارف اهل بیت را دارد الحمدلله رادیو معارف را باز کنند معارف اهل بیت را دارد پس برای بالا رفتن دیوار معرفت هیچ مانعی وجود ندارد اما در جامعه ی ما دو مانع دارد در آیات و روایت دارد یک غرور دوم تنبلی «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى، أَنْ رَآَهُ اسْتَغْنَى» (علق/7-6) حالا چون درس دانشگاهی میخوانم چون مدیر ام چون فرمانده ام وزیر وکیل ام افت کلاس دارد بروم پای منبر بنشینم باشان ساختگی ما جور در نمیآید بروم قال الصادق بشنوم حتی در لباس خودمان تعارف نمیکنم چون طلبه هستم برای خودم کسی هستم دیگر بی نیاز هستم از موعظه شنیدن همهی ما نیاز داریم یکی هم تنبلی است میداند موعظه خوب است حالش را ندارد دیوار معرفت خراب نمیشود چون دیگر نمیرود بالا دیوار سوم حصن ولایت و این قلعهی محکم و دژ ولایت چیست که خدا فرموده؟ دیوار سوم اطاعت است «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ» (آل عمران/31) خدا به پیغمبر میگوید به مردم بگو اگر من را دوست دارید که دوست دارید اهل بیت را دوست دارید که دوست دارید پس اطاعت کنید آفت اطاعت نکردن مردم اهل اطاعتاند اگر بدانند نمیگویم همهاش ولی خیلیها اطاعت میکنند آفت اطاعت نکردن جهل و نپرسیدن است یک بار در حرم امام رضا گفتم ما میرویم سراغ امام رضا ولی اول میرویم سراغ امام رضا یا آخر میرویم؟ معمولا آخر که میافتیم در چاله میرویم سراغ امام رضا اول راه از امام رضا بپرسیم آدرس راه را به ما میگوید آدرس راه را نمیگیریم در بیراهه میرویم میافتیم در چاه میگوییم یا امام رضا طناب چاه بفرست پس دیوار سوم قلعهی محکم ولایت اطاعت از دستورات خداست اطاعت از دستورات اهل بیت است و آفتاش هم جهل و نپرسیدن است دیوار چهارم نصرت است من ولی خدا را نصرت بکنم تا او بتواند من را حفاظت بکند نصرت هم یا نصرت مالی است یا نصرت جانی است مثل آن چیزی که مردم در طول تاریخ انجام دادند من اعتقاد دارم مردم اهل نصرتاند هزار و چهارصد دسال است مسجد سازی حسینیه سازی محافل اهل بیت اطعامها همه به دوش مردم بوده خوب اراده کردند هشت سال دفاع مقدس خوب جان دادند آفتاش ترس است «وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره/62) یکی ترس است یکی حزن و شیطان میترساند خمس میخواهد بدهد شیطان میترساند خمس بدهی فقیر میشوی «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» (بقره/268) انفاق میخواهد بکند شیطان میترساند فقیر میشود هر کسی میخواهد یک عمل واجبی انجام بدهد شیطان میترساند حجاب میخواهد داشته باشد شیطان میترساند بی همسر میمانی نماز میخواهد بخواند شیطان میترساند به تو میگویند امل است قبول کردیم سوال قشنگی است بله ما در عالم قبر زبانمان نمیتواند بگوید امام اول علی امام دوم حسن امام سوم حسین باطن ما میگوید باطن ما چهاردیواری است که بر اساس ولایت ساختیم اگر در چهار دیواری باشیم محفوظ هستیم دیوار محبت معرفت دیوار اطاعت و دیوار نصرت آفت هایش را هم بشناسیم آفت محبت گناه و شهوت است آفت معرفت تنبلی و غرور است آفت اطاعت جهل و نپرسیدن است آفت نصرت هم ترس و حزن است میگویند اگر بروید کمک بکنید از موهبتهای دنیا عقب میمانی این ترس و حزن نمیگذارید ما کاری بکنیم.
شریعتی: پس اگر در قلعه برویم خوف و ترسی نخواهیم داشت. به بهانهی سوال دوست خوبمان نکات خیلی خوبی را شنیدیم. سوال بعدی این است با عرض سلام و تشکر از برنامهی خیلی خوبتان گفتند من در خانوادهای زندگی میکنم که پدر و مادرم بعد از سالها که همیشه با هم دعوا و جز و بحث داشتند و از هم دیگر طلاق گرفتند باعث سرافکندگی ما نزد فامیل و آشناها شدند خدا میداند که ما بچهها در این سالها چقدر زجر کشیدیم زجر روزهای طلاقشان از دعواهایشان بیشتر است به نظر ما بچهها مقصر اصلی پدرمان بوده چون آدم بداخلاقی است که دم از دین و دیانت میزند و خودش را همه چیز دان میداند ولی در این سالها او ظلم بزرگی در حق همهی خانواده و به خصوص مادرم کرده حالا مدتی است با وساطت فامیل ایشان برگشته شرط بازگشت دوباره به زندگیاش را قطع رابطهی خانوادهام با خانوادهاش میداند میگوید شما باید مطیع من باشید و هر چه میگویم عمل کنید و مدام میگوید این حکم شرعی است و شرع این اجازه را به من داده و از آن طرف هم میگوید هیچ کدام از فامیلهای مادرم حق ندارند در خانهی ما رفت و آمد داشته باشند مادر من هم به خاطر سختیهای زیادی که در دوران طلاق کشیده ناچار است این شرط را قبول کند و برای من این سوال پیش آمده که اسلام واقعا نماز خواندن و روزه گرفتن است آیا صله رحم و ظلم نکردن به خانواده جزء احکام اسلام نیست؟ من که میدانم که اسلام به این دستورات هم به اندازهی نماز و روزه سفارش کرده اما نمیدانم افرادی مثل پدر من چه تصوری از دین داری دارند که یک خانواده را قربانی کج فهمیهای خودشان از دین میکنند امیدوارم که برنامهتان اخلاق و معنویت را به صورت هم زمان در خانواده و جامعه ترویج کند. خیلی ممنون نظر حاج آقای ماندگاری را میشنویم.
حاج آقا ماندگاری: قبل از این که پاسخ سوال را بدهم یک لذتی که خودم از یک شعار پشت شیشه ماشین دیدم بگویم شما شعارهای پشت شیشهها را زیاد دیدید همه از دین خرج میکنند برای خودشان یک نفر دیدم از خودش خرج کرده بود برای دین خیلی قشنگ شعارش هم معروف است همه نام اهل بیت مینویسند این نوشته بود اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که است از مسلمانی ماست یعنی آی مردم اگر دیدید یک وقت من خدای نکرده ویراژ رفتم به این نامی که پشت ماشینام نوشتم فحش به اسلام ندهید بدبین به اسلام نشوید این مال بد عمل کردن ماست من به این خانوادهی محترم این شعر را تقدیم میکنم و باز نمیدانم چرا سوال به این قشنگی ما را میخواهد ربط دهد دوباره به غدیر من میخواهم بگویم ما هم در چهار دیواری که اشاره کردم خدا ما را امتحان میکند این چهار دیواری را اسمش را میگذاریم چهار دیواری ولایت اولین آموزشگاه ولایت خانواده است چون یکی از کسانی که خدا پشت ولی به او داده شوهر و بابا است برای مادر شوهر و برای بچهها پدر خدا به هیچ کس ولایت مطلق نداده هر چیز من میگویم شما باید بگویید چشم نخیر پیغمبر خدا که خلاصهی عالم هستی است خدا به او فرمود «لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْض الاَقَاوِيلِ» (الحاقه/44) یک ذره پایت را کج بگذاری رگ حیاتات را قطع میکنم هیچ ولیای حق ندارد از جایگاه خودش سوء استفاده بکند برای این که ما خانه را بهترین مدرسهی آموزش ولایت قرار دهیم پدر سه تکلیف دارد مادر سه تکلیف این شش تکلیف را امروز عیدی میدهم این شش تکلیف را همه بنویسند اگر پدر این سه را انجام داد مادر هم انجام داد این بچهها برای ولایت اسلام میمیرند ولایت اسلام که میگوییم خدا است میگویند این پدر ما که ولی کوچکی است این قدر قشنگ است خدا دیگر چقدر قشنگ است برای ولایت امیرالمومنین بچهها میمیرند به خدا بچهها به ولایت فقیه شبهه قبول نمیگیرند همه گیرمان این است در خانه آموزش ولایت خوب ندادهایم پدر بزرگوار را هم که میفرمایند پدر متدینی است من تقاضا میکنم این گونه پدرها زیاد گوش بدهند پدر به اقتضاء جایگاه ولایت که خدا داده قدرت به او داده ولی باید قدرت داشته باشد اما قدرت تنها باشد دافعه دارد تکلیف تو این است که قدرت را با محبت اجین کنی اگر با محبت اجین کردی هیچ از این قدرت فرار نمیکند جاذبه دارد قدرت با محبت حق ندارد پدری به بچه هایش خشونت به خرج بدهد دست بزن داشته باشد حرف بد و بیراه بزند بد اخلاقی بکند این سوء استفاده از ولایت و سوء استفاده از قدرتی که خدا به ولی داده بله من ولیام در خانه راست میگوید ولی است ولی ولی مطلق العنان نیست حتی بارها میگوییم که ولایت مطلقه فقیه هم که در عصر غیبت است سه قید دارد که در آخر میگوییم پس وظیفهی اول پدر محبت است محبت نباشد بچهها و خانواده از او فرار میکنند دوم حکومت دست پدر است راست میگوید هر چه ایشان بگوید باید بگویند چشم اما این حکومت باید عدالت داشته باشد آقایی که به خانمات میگویی باید با قوم و خویشانات رفت و آمدات را قطع کنی تو هم با مادرات رفت و آمدات را قطع کن چطور است؟ مادر شما هم حق نداشته باشد خانهی شما پا بگذارد چطور است؟ این انصاف و عدالت است که شما با اقوامتان رابطه داشته باشد بگویید این زن با اقواماش رابطهاش را قطع بکند روز قیامت بتواند جواب بدهد بگوید خدا تو به من اجازه دادی والله چنین اجازهای را شرع نداده این ولی باید عدالت را رعایت بکند عدالت یعنی چه؟ قوم و خویشهای شما با قوم و خویشهای خانم فرقی ندارد پدر شما با پدر او هر دو پدراند خواهر برادرها هر دو خواهر برادراند سر درد شما با سر درد خانم نباید فرق کند که گاهی وقتها من سردرد میشوم خانه باید حکومت نظامی باشد و خانم که سر درد میشود تو از روز اول همه اش مریض بودی کی روز سالمی داشتی بگوید. مسافرت من با مسافرت او خستگی من با خستگی او یکی است من هم خستهام از بیرون آمدهام او از صبح داشته با بچهها سرو کله میزده خسته بوده معلوم نیست خستگی کدام یکی بیشتر است هر کدام ما در جایگاه یکی دیگر قرار بگیریم قطعا میفهمیم که واقعا خستگیها طاقت فرسا است بله اگر عدالت داشتی خدا این ولایت را به تو داده و اگر عدالت نداشته باشی آقای محترم علی هم عدالت هم نداشته باشد نعوذ بالله از ولایت ساقط میشود فقیه هم عدالت نداشته باشد از ولایت ساقط میشود شما که نه معصوم هستی و نه فقیه هستی سومین تکلیف پدر سخاوت است خدا بزرگی را در خانه به شما داده باید سخاوت به خرج بدهی به بهانهی عیدی به بهانهی هدیه به بهانهی سالروز ولادت جشن تولد سالروز عقدشان به بهانهی موفقیت بچهها سخاوت به خرج بده بچهها آرزو نکنند یک روزی بابا نباشد بروند از جیباش پول بردارند این بدآموزی است اسراف هم نکنیم بریز بپاش هم نداشته باشیم در حد معقولی که حفظ بزرگی بکند به طرف گفتند بزرگی خانهاش این است گفتند علامت بزرگی چیست؟ علامت بزرگی باید داشته باشد علامت بزرگی سخاوت است علامت قدرت محبت است علامت حاکمیت عدالت است این سه وظیفهی پدر که ولایت را خوب درس بدهد به بچهاش مادر سه تکلیف دارد آیاتاش را نخواندم وقت خیلی کم است مادر اولین تکلیفی که دارد باید حافظ آبروی مرداش باشد این حکایت را من احساس میکنم ان شاء الله شیرین باشد و موثر باشد خانمی آمد بد شوهرش را پیش پدرش گفت بابا عاقل بود گفت بداش را میخواهی بگویی؟ میخواست بگوید گفت بایست تا شب و شب بداش را برای من بگو گفت باشد اگر ساعت دارد شب میگویم شب تمام اقوام محرمهای دختر را دعوت کرد محرم هایش را دعوت کرد برادرها داییها عموها شوهر پدر شوهر خودش بابابزرگ همهی اینها آمدند یکی عبا هم روی دوششان انداخت این عروس خانم را با لباس کمی برد در مجلس عروس خانم این طور تا به حال نرفته بود پیش فامیل هایش خودش را جمع و جور کرد آن یکی گفت بیا عبا را بیندازم شوهر نگاهش کرد رفت به عبایش شوهرش بابا گفت تو که او را از همه محرمتر میدانستی مشکلات را با هم حل کنید لذتها را با هم میبرید مشکلات را با هم ببرید حالا پدر جان باز هم حرفی داری از شوهرت بگویی؟ گفت پدر فهمیدم حافظ و آبروی شوهرش باشد زنی که جلوی بچهها حافظ آبروی شوهر باشد در واقع دارد این چتر ولایت را حفاظت میکند هیچ آدم عاقلی چتر امنیتی خانه را نمیشکند با دستهای خودش. حالا ولو این آقا بد اخلاق است ولی بارک الله به این خانم که دارد حفظ آبرو میکند دوم زن باید اطاعت کند این آقا راست گفته درست است خدا برایش شرط گذاشته اما دین ما گفته اگر مرد هم شرط را رعایت نکرد تو اطاعت کن نه به خاطر این آقا این آقا لیاقت اطاعت را از دست داده به خاطر حرف خدا مشابه همان چیزی که به بچهها میگفتیم از دست پدرمادر گلایه میکردند میگفتیم تو اطاعت کن از پدر به خاطر خدا ببین خدا چه برکتی به تو میدهد من یقین دارم صبوری این مادر در اطاعت پاداش ویژهای برایش دارد سومین وظیفهی مادر حمایت پدر است بارها گفتیم الآن یکی از مشکلات جامعه مشکلات اقتصادی است مشکلات اقتصادی به خاطر چیست؟ خانمی خودش را مقایسه میکند با دختر خالهاش شوهر این خانم حقوقاش یک میلیون است شوهر دختر خالهاش پنج میلیون حقوق دارد این شوهر چهار میلیون کم دارد باید برود دزدی کند خدای نکرده یا خودش را به آب و آتش بزند زن اگر حمایت نکند جایگاه مرد پیش بچهها خراب میشود بابایی که همهاش برود قرض بکند و نداشته باشد قرض هایش بدهد طلب کارها بیایند دم در خانه این زن خودش با طلب کار حرف بزند و گاهی وقتها مردها خودشان سوء تدبیر دارند. پس ولایت مرد در خانه مطلق العنان نیست ولایت مرد در خانه از طرف خدا است و شرایطاش را خدا گفته محبت عدالت سخاوت خانم هم حفاظ آبرو و اطاعت و حمایت این شش اصل را رعایت بکنیم بچه هایمان ولایت پذیر میشوند. ولایت مطلقهی فقیه هم مطلقهای که مردم فکر میکنند نیست مطلقهای به نسبت ولایتهای دیگر در فقه ما است و الا خودش سه قید دارد باید در چارچوب دستورات خدا باشد فقیه پایش را از دستورات دین خدا بگذارد کنار ولایت ندارد باید در چارچوب مصالح مسلمین باشد در جمهوری اسلامی باید در چارچوب قانون اساسی باشد که مطابق با آیات و روایات است که خود آقا هم این را تاکید دارند من حس میکنم مشکل این خانواده و امثال این خانواده با فهم درست ولایت و شرایطاش ان شاء الله حق میشود.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را شنیدیم حرف خیلی زیاد است کدهایی که حاج آقای ماندگاری دادند فکر میکنم راه گشا باشد قرار روزانهی ما تلاوت آیات پایانی سورهی مبارکهی هود و آیا ابتدایی سورهی یوسف خواهد بود. اما قبل از آن پریروز که من گبند بودم یک نامهای دستم رسید خلاصهای از نامه را میخوانم بعد از سلام و احوال پرسی گفتند من آخرین فرزندم پسر است از پنج سالگی مشکل تکلم و تعادل پیدا کرد و به مرور زمان بیشتر شد تا آن جایی که الآن هیچ حرکتی ندارد از لحاظ تکلم و حرکت ناتوان است اما از لحاظ رشد فیزیکی در حد نرمال است دوازده سال سن دارد قبلا به زبان انگلیسی صحبت میکرد و کلاس قرآن میرفت و از زمانی که دچار بیماری شده به تمام دکترهای درجه یک مراجعه کردم نتیجهای نگرفتم پروندهی ایشان را به آمریکا و کانادا و خارج از کشور فرستادم پزشکان میگویند اگر در دنیا سه بیماری ناشناخته باشد یکیاش بیماری فرزند شما است علت بیماری را تشخیص ندادند فقط چشمها و در حد کم دست و پایش حرکت میکند همیشه در خانه خوابیده بنده هشت سال است آرزو دارم صدایش را بشنوم حرکتی ندارد حرف نمیزند فقط بعضی وقتها که خسته میشود میگوید آخ اگر برنامه سمت خدا نبود من نمیدانم چطور با این درد کنار میآمدم ایشان گفتند برای شفا دعا بکنید حاج آقا ماندگاری شما دعا بکنید دوستان هم ان شاء الله آمین بگویند خیلیها بیمار دارند در خانه و در تخت بیمارستان دارند.
حاج آقا ماندگاری: من تقاضا میکنم همهی دوستان قرآنها را دستشان بگیرند خدا فرموده «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ» (اسراء/82) تقاضا دارم از عزیزانی که در استودیو اتاق فرمان هستند و از عزیزانی که بیننده هستند همه به نیت این عزیز و همهی مریضها یک حمد شفا را تلاوت بکنیم تا آماده میشویم برای تلاوت قرآن و یک دعا هم بکنیم خدایا به آبروی صاحب این ایام امیرالمومنین و به آبروی همسر بزرگوارشان فاطمهی زهرا همهی مریضان اسلام مخصوصا این جوان عزیز را لباس عافیت کامل بپوشان.
شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون مشرف میشویم به محضر قرآن کریم برمیگردیم خدمت دوستان خوبمان خواهیم بود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿١١٩﴾ وَكُلًّا نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿١٢٠﴾ وَقُل لِّلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ ﴿١٢١﴾ وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ ﴿١٢٢﴾ وَلِلَّـهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿١٢٣﴾
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿١﴾ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٢﴾ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ ﴿٣﴾ إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ ﴿٤﴾
ترجمه:
اگر پروردگارت می خواست یقیناً تمام مردم را [از روی اجبار، در مسیر هدایت] امت واحدی قرار می داد، [ولی نخواست به همین سبب] همواره [در امر دین] در اختلاف اند. (۱۱۸) مگر کسانی که پروردگارت به آنان رحم کرده و به همین سبب آنان را آفریده است. و فرمان حتمی پروردگارت تحقق یافت که همانا دوزخ را از همه جن و انس [که راه کفر و عناد را برگزیدند] پر خواهم کرد. (۱۱۹) و هر سرگذشتی از سرگذشت های [پندآموز] پیامبران را که برایت می خوانیم، حقیقتی است که دل تو را به آن پابرجا و استوار کنیم، و برای تو در این سرگذشت ها حق و برای بهره بردن مؤمنان پند و تذکّری آمده است. (۱۲۰) و به کسانی که ایمان نمی آورند، بگو: به اندازه قدرتتان عمل کنید، و ما هم [بی تردید به وظایف الهی خود] عمل می کنیم. (۱۲۱) و [به خاطر اعمال ناهنجارتان] به انتظار [عذاب] بمانید که ما هم [عذاب شما را] منتظریم. (۱۲۲) نهان آسمان ها و زمین فقط در سیطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده می شود؛ پس او را بندگی کن و بر او توکل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست. (۱۲۳)
سورة يوسف
بسم الله الرحمن الرحيم
الر ـ این است آیات کتاب روشنگر. (۱) ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کردیم تا شما [درباره حقایق، مفاهیم، اشارات و لطایفش] تعقّل کنید. (۲) ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی. (۳) [یاد کن] آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند! (۴)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: زندگی همهمان ان شاء الله منور به نور قرآن باشد و معطر به عطر صلوات بر محمد و آل محمد. اشارهی قرآنی را حاج آقا بفرمایند.
حاج آقا ماندگاری: با امداد از حضرت آقا علی بن موسی الرضا سلام الله علیه مهمانشان هستیم یک بار دیگر به نامهای که فرمودید به بهانهی آیات قرآن اشاره میکنیم خدا که قصهها را در قرآن میگوید فقط نمیخواهد ما قصه گوش بدهیم میخواهد غصه هم بخوریم قصهی این جوان عزیزی که شما اشاره کردید خیلیها باید غصه بخورند که در کوچکترین امتحانها ناله و فریادشان بلند شده ولی پدر مقاوم و استوار ایستاده و شاکر خداست غصه میخوریم که چرا مردم این قدر ناشکر شدند چرا مردم قدر سلامتیشان را نمیدانند هشت سال است این جوان یک حرف با پدرش نزده واقعا به این خانوادهی استوار احسنت گفت به آن عزیز قطعا خدا پاداش ویژه میدهد. درسهایی که شما در این چند خط خواندید خیلی قشنگ است و جالب است خدا دارد با سورهی یوسف امروز با ما حرف میزند احسن القصص که البته بعضیها میگویند احسن القصص هم سورهی یوسف است بعضیها میگویند کل قرآن است ما بهترین داستانها را در قرآن داریم خدا نمیخواسته برای ما قصه بگوید خدا وقتی قصهی یوسف را میگوید خواسته بگویدای جوانها شما همهتان یوسف هستید مواظب باشید زلیخا سر راهتان آمد بگویید «قَالَ مَعَاذَ اللّهِ» (یوسف/23) برای مبارزه با شیطان همه باید پناه ببرید به خدا جوانها شما همه یوسف هستید مواظب باشید دارایی هایتان را خیلی به دیگران ندهید «لاَ تَقْصُصْ رُوْيَاكَ» (یوسف/5) در روایت هم داریم دارایی هایتان را به همه گزارش نده حسادت میکنند خیلی قشنگ است ما نباید حتی من میخواهم یک اشارهای بکنم ما حتی نباید داراییهای ملیمان را به دشمنان بگوییم استعدادهایمان را نباید خیلی به دشمنان نشان بدهیم یک بار حاج آقای قرائتی میفرمودند «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ» (قریش/1) خدا یعنی میخواسته کوچ کردن قریش را به ما بگوید؟ نه این کلی حرف دارد در داخل خود. خواهش میکنم قصه نویسها فیلم نامه نویسها هنرمندها پدر مادرها برای بچه هایشان از قصههای قرآن بگویند امروز هم به بهانهی بازی بچههای ما را میبرند در چاه خوراک گرگها میخواهند بکنند یک مقدار از غصههای قرآن درست درس بگیریم استفادهمان بیشتر میشود زندگیمان قشنگتر میشود.
شریعتی: یک کتابی هم هفتهی گذشته با حضور حاج آقای حسینی معرفی کردیم قصههای قرآن حضرت آیت الله مکارم شیرازی زحمتاش را کشیدند با قلم سلیس و روان ایشان دوستان ان شاء الله تهیه بکنند. برویم سراغ سوال بعدی. با سلام و تشکر از زحمات شما من در سن هفده سالگی مرتکب خطای بزرگی شدم خطایم این بوده که مادرم را که باردار شده بود مجبور کردم که فرزندش را سقط بکند چون هم تعداد ما زیاد بود و هم در سنی بودم که خواستگار برایم میآمد و فکر میکردم باردار بودن مادرم باعث سرافکندگیام پیش خواستگارها میشود الآن به کاری که کردم فکر میکنم واقعا احساس میکنم که حتما آن زمان عقلام را از دست داده بودم این گناه را مرتکب شدهام و الآن عذاب وجدان دارم نمیدانم چه کنم شب و روز فکرم شده همین.
حاج آقا ماندگاری: قطعا خدا ایشان را میبخشد بشرطها و شروطها شرطاش این است که واقعا توبه کرده باشند که ان شاء الله این طور بوده جلوی کسانی که میخواهند این گناه را انجام بدهند بگیرند در حد توانشان حتما جبران میشود و نمیدانم میترسم بگویم اگر ان شاء الله خودشان حتما صاحب زندگی هم شدند نسبت به بچههای خودشان تربیت صحیح داشته باشند اگر توانستند یک بچهی یتیم را هم سرپرستی بکنند چون جلوی به دنیا آمدن یک بچه را گرفتند این راجع به توبه کردن ایشان اما در مورد کلیت این قصه یک روایت خیلی قشنگی داریم لا حِیاءَ فِی الدّین در دیانت حیا نیست بعضیها این را کم معنا کردند به تعبیر بزرگان میگویند لا حِیا در سوال کردن از دین مثلا جوانی علائم بلوغ را نمیداند خجالت میکشد از پدرش بزرگتر نمیپرسد مدتی تکالیفاش عقب میماند این روایت را این طوری معنا کردند قطعا این هم مصداقاش است یک استاد بزرگواری خدا حفظشان کند حاج آقای محمدی قطعا بینندگان از مباحث ایشان در رادیو معارف استفاده کردهاند ایشان میفرمودند لا حیاء فی العمل بالدین امروز عمل به دین در نگاه بعضیها سرافکندگی دارد مثل ایشان این جا حیاء را بگذارید کنار سرافکندگی فقط در نگاه خدا در گناه است در عمل به دین که سرافکندگی نیست خجالت نکشیم نماز میخواهد در فضای دانشگاه بخواند خجالت میکشد میگذارد کنار میگوید شب قضایش را میخوانم در سالن فرودگاه میگوید من پنج شش ساعت ایستادهام کارت پرواز بدهم دیگر نماز نمیتوانم بخوانم گفتم پنج شش ساعت میایستادی غذا نمیخوری؟ گفت چرا یک ساندویچ میخورمای کاش به اندازهی ساندویچ خوردن که اشکال ندارد جلوی مردم بخوانی نماز خواندن که اشکال ندارد ساندویچ خوردن در ذهناش بد نیست که اتفاقا آن را گفتند جلوی مردم چیزی نخورید ولی اگر آن جا نماز بخوانند یا باردار باشند یا بچهی کوچک داشته باشند افت دارد یا از آن بالاتر دختر خانه عروس شده باردار شده مادرشان هم باردار شده میگوید خدا مرگام بدهد دامادمان بیاید ما را در حالت دوران بارداری ببیند؟ یک چیزهایی را برای خودمان درست کردیم به اسم عمل به دین بارداری در مسیر دین که عمل به دین است نماز عمل به دین است خیلی از حجابها افتاده به خاطر این که خجالت کشیده همه کم حجاباند ما هم بگذار کم حجاب باشیم لا حیاء فی العمل بالدین این باید شاخصهی ما باشد در ادارات ما میخواهد عمل به دین بکند نمازاش را اول وقت بخواند پارتی بازی نکند دست به بیت المال نزند خجالت میکشد چون جو این طور نیست گاهی وقت ها. در بازیهای آسیایی جهانی که خانمها دست میدهند با مردها بازیکن ما چقدر قشنگ یک خانمی میخواست دست بدهد تعظیم کرد و ادب را این طور نشان داد در عمل به دین حیا نداشته باشیم ولی بعضیها راحت خیلی پذیرفتند پا فراتر گذاشتن از حدود دینی.
شریعتی: آن عزتی که دنبالاش هستیم خدا خواهد داد آن محبتی که دنبالش در قلب مردم میگردیم آن را هم خدا میدهد.
حاج آقا ماندگاری: عزت از آن خداست ، دست خداست. دست خدا است که به ما عزت میدهد مردم چه عزتی میخواهند به ما بدهند.
شریعتی: سرافکندگی مفهومی ندارد.
حاج آقا ماندگاری: البته این قدر جو درست میشود خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت باش فدای آن شهید شوم که این شهید را عوض کرد خواهی نشوی هم رنگ رسوای جماعت شو .
شریعتی: خیلی ممنون از شما. سوال بعدی را میخوانیم با عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقای ماندگاری و همه ی عوامل برنامه گفتند در مدرسه از مدیر گرفته تا معلمها همه به بچهها میگویند درس بخوانید بعد ازدواج کنید بروید سر کار که به پول شوهرتان احتیاج نداشته باشید دستتان در جیب خودتان باشد به نظر معلمهای دبیرستان ما زود ازدواج کردن یک اشتباه بزرگ است بالاخره ما نفهمیدیم به توصیه ی کارشناسان سمت خدا باید زود ازدواج کنیم یا صبر کنیم دستمان در جیب خودمان برود بعد ازدواج کنیم.
حاج آقا ماندگاری: جواب این سوال خیلی طول ندارد جوابش واضح است دو توصیه است خدا و پیغمبر و ائمه و علما و کارشناسان سمت خدا میگویند زود ازدواج کنید به خدا توکل کنید مسئولیت اقتصادی زندگی به دوش زن نیست زن میتواند کمک مرد بکند ولی اصلا زن به نیت استقلال در مسائل مادی نیت اش نباشد بروم درس بخوانم دست ام در جیب خودم برود که به شوهرم قیافه بگیرم بگویم من به پول تو احتیاج ندارم این غلط است خدا خواسته در مسائل اقتصادی زن وابسته به مرد اش باشد و مرحبا به آن خانمهایی که من میشناسم دکتر است مربی است معلم است استاد است کارت حقوقی اش حتی فیش حقوقی اش همه ی اینها دست همسرش است بعد میگوید آقا هر وقت من پول لازم داشتم لطف بفرمایید شما به من بدهید این یعنی ادبیات اسلامی تربیت اسلامی کمک شوهرش میکند کار مقتضای جنس و شخصیت اش را انجام میدهد ولی پا روی دستور دین نمیگذارد زن نباید استقلال اقتصادی داشته باشد بله زنان سرپرست خانوار استثناء هستند پس یک طرف دستور خدا و رسول و ائمه و علما و کارشناسان سمت خداست دختران خوب زود ازدواج کنید شما باید در مسائل اقتصادی تابع و وابسته به شوهرتان باشید کمک شوهرانتان باشید پول در بیاورید ولی پول را بدهید دست آقایان آنها ان شاء الله بر طبق دین شما را تأمین خواهد کرد یک طرف هم دستورات بعضی خانم مدیر البته بعضی هایشان خیلی کم است بعضی خانم معلمها بعضی سایتها بعضی شبکههای ماهواره ای دخترها بروید درس بخوانید مستقل شوید پول دربیاورید که منت شوهرانتان را نکشید «اِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (انسان/3) دختر خانمها به هر کدام از دستورات اطمینان بیشتری دارید عمل کنید فقط حواستان باشد یک میلیون بیش از یک میلیون دختر بالای سن سی سال داریم که دیگر از ازدواج نا امید شده اند.
شریعتی: آن وقت هم گفتیم هم تحصیلاتشان هم کار خودش یک وقتهایی میشود مانع اصلی ازدواج به خاطر این که توقعات میرود بالا.
حاج آقا ماندگاری: این را چون قبلا توضیح دادهایم دوباره نمیگویم همین مقدار میگویم هر چیزی در بهارش قشنگ است ازدواج هم اول وقت اش قشنگ است دیر تاخیر بیفتد میشود مثل نماز آخر وقت که جذابیت را ندارد در عین حال دختر خانمها عاقلاند یقین دارم به آن چه که خدا گفته عمل میکنند نه به آن چیزی که بعضیها عمل میکنند که اگر طبیب بودند سر خود دوا نمودند.
شریعتی: بسیار خوب خیلی ممنون خیلی روز خوبی بود هم با سوالات دوستان خوب که از طریق ایمیل و از طریق پیامک به دست ما میرسد هم با پاسخهای حاج آقای ماندگاری شنبه ان شاء الله با حضور حاج آقای میرباقری خدمت شما خواهیم رسید.
حاج آقا ماندگاری: دعا میکنیم خداوند ان شاء الله همه ی مریضها را شفا عنایت بفرماید مخصوصا این عزیزی که ذکر خیرش شد همه ی دخترهایی که در مسیر ازدواج دینی هستند خدا یاریشان کند آنهایی هم که از مسیر ازدواج دینی جدا شدند خدا یاریشان کند خدا متنبهشان کند مسیر ازدواج آسان را فراهم کند فرج صاحبمان را برساند شر دشمنان را به خودشان برگرداند دستتان را ببرید بالا من اعتقاد دارم به آمین ها. حضرت آیت الله مشکینی میگفتند من آلوده هستم اما به آمینهای شما اعتقاد دارم خدایا باران رحمت ات را بر ما نازل بفرما گناهانی که مانع نزول رحمت ات شده از ما ببخش و بیامرز به برکت صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.