شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

 


اگر كسي اطلاعات مختصري از زندگاني پيامبر - صلي الله عليه و آله - و حضرت علي - عليه السلام - داشته باشد، از حمايتها و فداكاريها و تبعيت محض و بي چون و چراي آن حضرت، نسبت به پيامبر عظيم الشأن اسلام آگاهي مي يابد.
در يك جمله مي توان گفت: علي - عليه السلام - در تمام لحظات زندگي پر بركت و نوراني خويش، با آگاهي كامل مطيع و يار و ياور پيامبر - صلي الله عليه و آله - بوده و در تمام دشواريهاي حكومت و ولايت پيامبر - صلي الله عليه و آله - در كنار او بود.
بنابر اختصار اين نوشتار، فقط به چند مورد اشاره مي كنيم:
الف) علي - عليه السلام - اولين حامي و ياور پيامبر - صلي الله عليه و آله -
دلايل و شواهد فراواني در متون اسلامي بر پيشگامي علي - عليه السلام - وارد شده است كه بيان آنها از گنجايش يك مقاله، حتي يك كتاب بيرون است. ولي به عنوان نمونه تعدادي از آنها را ذيلا مي آوريم.
خود پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - به پيش قدم بودن علي - عليه السلام - تصريح كرده و در جاهاي مختلف به اين امر اشاره نموده است.
1) پيامبر - صلي الله عليه و آله - فرمود:
اول كس از اين امت كه بر رسول خدا - صلي الله عليه و آله - وارد مي شود، علي بن ابيطالب - عليه السلام - است[1].
 2) در حديث ديگر آمده است: رسول خدا - صلي الله عليه و آله - دست علي - عليه السلام - را گرفت و فرمود:
بدانيد اين اولين كسي است كه به من ايمان آورده است و اول كسي است كه در روز قيامت با من مصافحه خواهد نمود، او صدّيق اكبر است..[2]
 3) و در ميان جمعي از ياوران خود فرمود:
«نخستين كسي كه در روز رستاخيز با من در كنار حوض (كوثر) ملاقات مي كند، پيش قدم ترين شما در اسلام، علي بن أبي طالب است»[3]
 4) جابر بن عبدالله انصاري مي گويد:
پيامبر - صلي الله عليه و آله - روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علي - عليه السلام - فرداي آن روز (سه شنبه) با او نماز خواند.[4]
 5) زيد بن ارقم مي گويد:
اول كسي كه با پيامبر نماز خواند علي بن ابي طالب - عليه السلام - بود.[5]
 6) امام - عليه السلام - در خطبه «قاصعه» مي فرمايد:
آن روز، اسلام، جز به خانه پيامبر و خديجه راه نيافته بود و من سومين نفر آنها بودم. نور وحي و رسالت را مي ديدم، و بوي نبوت را مي شنيدم.[6]
 7) امام - عليه السلام - در جاي ديگري مي فرمايد:
«خدايا من نخستين كسي هستم كه به سوي تو بازگشتم، و پيام تو را شنيدم و به دعوت پيامبر پاسخ گفتم (و از او حمايت كردم) و پيش از من جز پيامبر اسلام كسي نماز نگذارد»[7]
 8) علي - عليه السلام - فرمود:
«من بنده خدا و برادر پيامبر و صدّيق اكبرم، اين سخن را پس از من جز دروغگوي افترا ساز نمي گويد، من هفت سال پيش ساير مردم با رسول خدا نماز خواندم»[8]
 9) پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - بعد از بعثت به نبوت و رسالت به مدت سه سال، به امر خدا از دعوت عمومي خودداري كرد. پس از سه سال فرشته وحي نازل شد و فرمان خدا را براي دعوت همگاني ابلاغ نمود كه پيامبر دعوت خويش را اول از بستگان و خويشاوندان آغاز كند، فرمان خدا چنين بود:
بستگان نزديك خود را از عذاب الهي بيم ده، و پر و بال مهر و محبت خود را بر سر افراد با ايمان فرو گستر (و نسبت به آنان ابراز علاقه و محبت كن) پس اگر با شما مخالفت كردند بگو من از كارهاي بد شما بيزارم[9].
از اين رو پيامبر - صلي الله عليه و آله - به علي - عليه السلام - دستور داد كه چهل و پنج نفر از شخصيتهاي بزرگ بني هاشم را به مهماني دعوت كردند همه مهمانها در موعد مقرر در مجلس حاضر شدند و پيامبر، پس از صرف غذا، سخنان خود را چنين آغاز كرد:
«از مردم هيچ كس براي كسان و اهل خود چيزي بهتر از آنچه من براي شما آورده ام نياورده است. من خير دنيا و آخرت را براي شما آورده ام. خدايم به من فرمان داده است كه شما را به وحدانيت او و رسالت خويش دعوت كنم. چه كسي از شما مرا در اين راه كمك مي كند تا برادر و وصي و نماينده من در ميان شما باشد؟» پيامبر بعد از گفتن اين جملات قدري مكث كرد تا ببيند چه كسي از حاضران حمايت و پيروي خود را از آن حضرت اعلام مي دارد. در آن هنگام سكوتي آميخته با بهت و حيرت بر مجلس حكومت مي كرد و همه سر به زير افكنده، در فكر فرو رفته بودند.
ناگهان حضرت علي - عليه السلام - (كه سن او در آن روز از پانزده سال تجاوز نمي كرد) سكوت را در هم شكست و برخاست و رو به پيامبر - صلي الله عليه و آله - نمود و عرض كرد: اي پيامبر خدا، من تو را در اين راه حمايت مي كنم. سپس دست مبارك خويش را به عنوان پيمان فداكاري به سوي پيامبر - صلي الله عليه و آله - دراز كرد تا دست او را بفشرد.
پيامبر - صلي الله عليه و آله - فرمود: علي جان بنشينيد، و براي بار دوّم سخنش را تكرار كرد. باز علي - عليه السلام - برخاست و اعلام آمادگي كرد. اين بار نيز پيامبر فرمود: علي جان بنشين. در نوبت سوّم نيز، جز علي - عليه السلام - كسي تبعيت خود را از فرمان پيامبر - صلي الله عليه و آله - اعلام نكرد، تنها او بود كه به پا خاست و پشتيباني خود را از هدف مقدس پيامبر - صلي الله عليه و آله - اعلام كرد. در اين هنگام پيامبر - صلي الله عليه و آله - دست علي - عليه السلام - را گرفت و فرمود:
«اي خويشان و بستگان من! علي برادر و وصي و خليفه من در ميان شما است»[10]
ب) فداكاري بزرگ و بي نظير امام علي - عليه السلام -
پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - در سال دهم بعثت حضرت ابو طالب و خديجه را كه بزرگترين حامي و مدافع آن حضرت بودند از دست داد با درگذشت اين دو حامي بزرگ، ميزان خفقان و فشار بر مسلمين در مكه فزوني گرفت، تا آنجا كه در سال سيزدهم بعثت، سران قريش در يك شوراي عمومي تصميم گرفتند پيامبر را بكشند.!!
فرشته وحي پيامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و دستور الهي را به او ابلاغ كرد كه بايد هر چه زودتر مكه را به سوي (مدينه) يثرب ترك كند. پيامبر - صلي الله عليه و آله - علي - عليه السلام - را از نقشه شوم مشركان قريش مطلع ساخت و فرمود:
امشب در بستر من بخواب و آن پارچه سبزي را كه من هر شب بر روي خود مي كشيدم، بر روي خود بكش تا تصور كنند كه من در بستر خوابيده ام.
علي - عليه السلام - با تمام وجود از امر پيامبر استقبال كرد، لبخندي كه كناية از كمال رضايت او بود بزد و به دنبال انجام مأموريت رفت و ديگر از سرنوشت خود سؤالي نكرد كه آيا من در چه وضعي قرار خواهم گرفت و به سر من چه خواهد آمد.[11]
اين است معناي عشق به رهبر و اطاعت از امر او.
قرآن مجيد براي اينكه اين فداكاري بي نظير در تمام قرون و اعصار جاودان بماند، در آيه اي جانبازي حضرت علي - عليه السلام - را مي ستايد و او را از كساني مي داند كه جان به كف در راه كسب رضاي خدا مي شتابند.
برخي از مردم كساني هستند كه جان خود را براي به دست آوردن رضاي خداوند از دست مي دهند و خداوند به بندگان خود رئوف و مهربان است.[12]
از اين آيه استفاده مي شود كه علي - عليه السلام - تا پاي جان حامي امر رهبر و مولاي خويش (پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - ) بوده است. اشعاري كه امام - عليه السلام - پيرامون اين حادثه بزرگ تاريخي سروده است گواه روشني بر جانبازي اوست:
من جان خود را براي بهترين فرد روي زمين و نيكوترين شخصي كه خانه خدا و حجر اسماعيل را طواف كرده است سپر قرار دادم.
آن شخص عالي قدر محمّد بود و من هنگامي دست به اين كار زدم كه كافران نقشه قتل او را كشيده بودند ولي خداي من او را از مكر دشمنان حفظ كرد.
من در بستر وي خوابيدم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را براي مرگ و اسارت آماده كرده بودم.[13]
ج) امام علي - عليه السلام - بزرگترين مدافع پيامبر - صلي الله عليه و آله - در جنگ احد
 در جنگ احد هنگامي كه شايعه كشته شدن پيامبر - صلي الله عليه و آله - در ميدان جنگ توسط دشمن پخش گرديد، روحيه بسياري از مسلمانان متزلزل شد و در اثر فشار نظامي جديد سپاه شرك، اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان عقب نشيني كرده و پراكنده شدند، و در ميدان جنگ جز افرادي انگشت شمار در كنار پيامبر - صلي الله عليه و آله - نماندند و لحظات بحراني و سرنوشت ساز در تاريخ اسلام فرا رسيد. و اين جنگ بهترين محك براي شناخت مؤمن از غير مؤمن و عالي ترين آزمايش و سنجش براي تعيين ميزان ايمان، فداكاري، حمايت، تبعيت و سر سپردگي مدعيان پيرو رهبري است.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:
افراد با ايمان كساني هستند كه به خدا و رسول او ايمان آوردند و در ايمان خود شك و ترديد نداشتند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند. حقاً كه آنان در ادعاي خود راستگو هستند[14].
كوتاه سخن اينكه: در جنگ احد بعد از شايعه كشته شدن پيامبر - صلي الله عليه و آله - گروهي از مسلمانان، پيامبر - صلي الله عليه و آله - در صحنه جنگ تنها گذاشته و فرار كردند فرار اين گروه چنان تأثير انگيز بود كه زنان مسلمان، كه در پي فرزندان خود به صحنه جنگ آمده بودند و گاهي مجروحان را پرستاري مي كردند، مجبور شدند كه از وجود مقدس پيامبر - صلي الله عليه و آله - دفاع كنند. لذا هنگامي كه زني به نام «نسيبه» فرار مدعيان ايمان را مشاهده كرد شمشيري به دست گرفت و از رسول خدا - صلي الله عليه و آله - دفاع كرد. وقتي پيامبر - صلي الله عليه و آله - فداكاري اين زن را در برابر فرار ديگران مشاهده كرد، فرمود: «مقامُ نسيبةِ بِنْتِ كَعْب خَيرٌ مِنْ مَقامِ فُلانِ و فلان» مقام «نسيبه» دختر كعب از مقام فلان و فلان بالاتر است. ابن ابي الحديد مي گويد: راوي به پيامبر - صلي الله عليه و آله - خيانت كرده، نام افرادي را كه پيامبر - صلي الله عليه و آله - صريحاً فرموده، نياورده است.[15]
در برابر اين افراد، تاريخ به ايثار افسري اعتراف مي كند كه در تمام تاريخ اسلام نمونه فداكاري است و پيروزي مجدد مسلمانان در نبرد احد معلول جانبازي اوست. اين فداكار واقعي، مولاي متقيان و امير مؤمنان علي - عليه السلام - است. كه به نقل بعضي از روايات حضرت علي - عليه السلام - در دفاع از وجود مقدس پيامبر - صلي الله عليه و آله - به قدري پا فشاري كرد كه شمشير او شكست و پيامبر شمشير خود را كه ذوالفقار بود به وي مرحمت نمود تا به وسيله آن به جهاد خود در راه خدا ادامه دهد.[16]
ابن ابي الحديد مي نويسد: هنگامي كه اكثر ياران پيامبر - صلي الله عليه و آله - فرار كردند، فشار حمله دشمن به سوي آن حضرت بالا گرفت به طوري كه دسته اي از قبيله «بني كنائه» و گروهي از قبيله «بني عبد مناف» كه در ميان آنان چهار قهرمان نام آورد بود، (مستقيماً) به سوي پيامبر - صلي الله عليه و آله - حمله ور شدند. در اين هنگام حضرت علي - عليه السلام - پروانهوار، گرد وجود پيامبر - صلي الله عليه و آله - مي گشت و از نزديك شدن دشمن به او جلوگيري مي كرد. گروهي كه تعداد آنان بيش از پنجاه نفر بود كه قصد كشتن پيامبر را داشتند، تنها حملات آتشين حضرت علي - عليه السلام - بود كه آنان را متفرق مي كرد.
اما آنان باز در نقطه اي گرد مي آمدند و حمله خود را از سر مي گرفتند، در اين حملات، آنان چهار قهرمان و ده نفر ديگر كه نامشان در تاريخ مشخص نشده است، به دست علي - عليه السلام - كشته شدند.
«جبرئيل» به رسول خدا گفت: علي - عليه السلام - حقيقتاً فداكاري مي كند، فرشتگان از فداكاري اين جوان به شگفت در آمده اند. پيامبر فرمود: چرا چنين نباشد، او از من است و من از او هستم. جبرئيل گفتند من هم از شما هستم. آن روز صدايي از آسمان شنيد كه مكرر مي گفت: «لا سَيْفَ إلاّ ذوالفقار و لا فتي إلاّ علي» ولي گوينده ديده نمي شد. از پيامبر سؤال كردند كه گوينده كيست؟ فرمود جبرئيل است[17]
د) فداكاري امام علي - عليه السلام - در جنگ خندق
 عمرو پس از عبور از خندق، فرياد «هَل من مبارز» سر داد و چون كسي از مسلمانان آماده مقابله با او نشد، جسورتر گشت و عقائد مسلمانان را به باد استهزاء گرفت و گفت: «شما كه مي گوييد كشتگانتان در بهشت هستند و مقتولين ما در دوزخ، آيا يكي از شما نيست كه من او را به بهشت بفرستم و يا او مرا به دوزخ روانه كند؟! سپس اشعاري حماسي مي خواند و مي گفت: بس كه فرياد كشيدم و در ميان جمعيت شما مبارز طلبيدم، صدايم گرفت. نعره هاي پي در پي عمرو، چنان رعب و ترسي در دلهاي مسلمانان افكنده بود كه در جاي خود ميخكوب شده قدرت حركت و عكس العمل از آنان سلب شده بود.
هر بار كه فرياد عمرو براي مبارزه بلند مي شد، فقط علي - عليه السلام - بر مي خواست و از پيامبر اجازه مي خواست كه به ميدان برود، ولي پيامبر موافقت نمي كرد. اين كار سه بار تكرار شد. آخرين بار كه علي - عليه السلام - اجازه خواست، پيامبر به علي - عليه السلام - فرمود: اين عمرو بن عبدوه است! علي - عليه السلام - عرض كرد: من هم علي هستم![18]
سرانجام پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - موافقت كرد و شمشير خود را به او داد و عمامه بر سرش بست و براي او دعا كرد. علي - عليه السلام - كه به ميدان جنگ رهسپار شد، پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود:
«بَرَزَ الايمان كلّهُ إلي الشَّركِ كَلَّه» تمام اسلام در برار تمام كفر قرار گرفته است.[19]
كه در نهايت علي - عليه السلام - عمرو را به درك واسل كرد. از اين بيان استفاده مي شود كه وجود و حيات اسلام، و محو شرك و كفر، در يك نفر خلاصه شده است و او امام علي - عليه السلام - است، كه در مقابل تمام كفر كه محور آن (عمرو) قرار گرفته است. قهراً ضربت علي - عليه السلام - خيلي سرنوشت ساز نقطه عطف حيات اسلام است.
به همين خاطر پيامبر با محاسبات عظمت فداكاري علي - عليه السلام - با الهام از وحي الهي مي فرمايد: مبارزه علي - عليه السلام - با عمرو بن عبدود (و ارزش ضربت او) در روز خندق كه بر دشمن فرود آورد، برتر از اعمال امت من تا روز قيامت است[20].
كوتاه سخن اينكه: اميرالمؤمنين - عليه السلام - با جانبازي و جانبداري بي نظيري، از رهبري پيامبر - صلي الله عليه و آله -، و حضور شجاعانه او در ميدانهاي مختلف مبارزه، مسلمانان جهان و پيروان آيين توحيدي را قرين منت خود قرار داده است و تا امتداد عمر جهان خلقت آثار مبارزات و فداكاريهاي آن ابر مرد تاريخ بشريت، ادامه خواهد داشت.
 
[1]. «اِنَّ اَوَّلَ هذه الاُمَّة وروداً علي رسول الله - صلي الله عليه و آله - علي بن ابيطالب - عليه السلام - »، ترجمة الامام علي بن ابيطالب - عليه السلام - من تاريخ دمشق، هبة اللّه الشافعي المعروف به ابن عساكر، تحقيق الشيخ محمد باقر المحمودي، الطبعة الاولي، بيروت - لبنان، دار التعارف للمطبوعات، 1390 ه - . ق، ج 1، ص 74، حديث 120
[2]. عن سلمان و ابي ذر قال: أخذ رسول الله - صلي الله عليه و آله - بيد علي - عليه السلام - قال علي اِنَّ هذا اوّلُ مَن آمن بي، و هذا اوّل من يصافحني يوم القيامة و هذا الصّديق الاكبر... همان مدرك، ص 76، حديث 121.
[3]. او لكم وروداً علي الحوض اولكم اسلاماً علي بن ابيطالب. الاصابة في تمييز الصحابة، لابن حجر العسقلاني، معه الاستيعاب في اسماء الاصحاب، للقرطبي المكي، دار الكتب العربي، بيروت - لبنان، ج 3، باب علي بن ابيطالب، ص 28.
[4]. «بُعث النبي - صلي الله عليه و آله - يوم الاثنين، و صلي علي يوم الثلاثاء»، الكامل في التاريخ، ابن اثير، بيروت، دار صادر، 1399 ه... . 1979 م، ج 2، ص 57. و تاريخ الأمم و الملوك (ما قبل الهجرة)، لابي جعفر محمد بن جرير الطبري، ما قبل الهجرة، بيروت - لبنان، دار الفكر، الجزء الثاني، ص 395.
[5]. «اوّل من أسلم مع رسول الله - صلي الله عليه و آله - علي بن ابي طالب»، همان.
[6]. و لم يجمع بيت واحد يومئذ في الاسلام غير رسول اللّه - صلي الله عليه و آله - و خديجة و انا ثالثها، أري نور الوحي و الرسالة و اشمّ ريح النبوّة. نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه 192.
[7]. اللهم انّي اول من اناب، و سمع و اجاب، لم يسبقني إلاّ رسول اللّه بالصلوة. همان، خطبه 131.
[8]. انا عبداللّه و اخو رسوله و انا الصّديق الأكبر لا يقولها بعدي إلاّ كاذب مفتر، صليت مع رسول اللّه قبل الناس بسبع سنين.تاريخ الأمم و الملوك، محمد بن جرير طبري، بيروت - لبنان، دار الفكر الجزء الثاني، ص 312 - الكامل في التاريخ، ابن اثير، بيروت، دار الصادر، 1399 ه... .ق، 1979م، ج 2، ص 57.
[9]. «وَ أَنْذِرْ عَشْيرَتِكَ الأقْرَبينَ وَ احْفِض جِناحَكَ لِمَنْ اِتَّبَعَكَ مِنَ المؤمنين فَاِنْ عَصَوكَ فَقُلْ إنّي بَرِي مِمّا تَعْلَمونَ»، شعراء/ 214 - 216.
[10]. تاريخ الامم و الملوك، محمد بن جرير طبري، بيروت - لبنان، دار الفكر، الجزء الثاني، ص 304 و 302. و كامل التاريخ، ابن اثير، بيروت، دار الصادر، 1399 ه... .ق، 1989م، ج 62، ص 63. و ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق، محمد ابوالفضل ابراهيم، چاپ دوم، قاهره، دار احياء التراث العربي، 1387 ه... .ق، ج 13، ص 210 و 211.
[11]. جهت مطالعه بيشتر در اين زمينه مي توانيد به كتابهاي فروغ ابديت، فروغ ولايت استاد سبحاني و زندگاني حضرت محمد خاتم النبيّين - صلي الله عليه و آله -، آقاي رسول محلاتي مراجعه فرمائيد.
[12]. «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ و اللّهُ رَؤوفٌ بِالعِباد»، بقره/ 207.
[13]. وَ قَيْتُ بِنَفْسي خَيْرَ مَنْ وَطَأ الْحصي وَ مَنْ طافَ بِالبَيْتِ العَتيقِ وَ بِالحِجْرِ
 مَحَمَّدٌ مَّا خَافَ أَنْ يَمْكُروُا بِهِ فَوَقَاهُ رَبّي ذو الجَلالِ مِنْ المَسكَرْ
 وَ بِتُّ أراعيهِمْ مَتي يَنشُرؤُنَنِي وَ قَدْ وَطَّنْتُ نَفسي عَلَي القَتْلَ ور الأثَرِ
 الدر المنثور، سيوطي، ج 3، ص 180.
[14]. «إنّما المؤمِنونَ الذّينَ آمنوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدوُا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سبيل اللّهِ أولئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ»، حجرات/ 15.
[15]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق، محمد ابوالفضل ابراهيم، چاپ دوم، دار احياء التراث العربي، ج 14، ص 264 و 267.
[16]. خصال، شيخ صدوق، ج 2، ص 15.
[17]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم، چاپ دوم، دار احياء التراث العربي، 1387 ه... .ق، 1967 م، ج 14، ص 251 - 250.
[18]. تاريخ الخميس، في احوال انفس النفيس، محمد بن الحسن الديار البكري، بيروت - لبنان، مؤسسه شعبان، ج 1، ص 486 و 487. همين مطلب را واقدي نيز به طور مختصر در كتاب خود آورده است: كتاب المغازلي، محمد بن عمر بن واقدي، تحقيق: دكتر مارسدن جونس، بيروت - لبنان، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، الجزء الثاني، ص 470 و 471. بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 20، ص 215.
[19]. شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، عبداللّه بن احمد، تحقيق محمد باقر محمودي، ايران، تهران، الطبعة الاولي، 1411 ه -، 1990 م، ج 2، ص 16. ترجمة الامام علي بن ابيطالب - عليه السلام - من تاريخ دمشق، هبة اللّه الشافعي المعروف به ابن عساكر، تحقيق الشيخ محمد باقر المحمودي، الطبعة الاولي، بيروت - لبنان، دار التعارف للمطبوعات، 1390 ه - . ق، ج 1، ص 173.
[20]. قال رسول الله - صلي الله عليه و آله - لمبارزة علي بن ابيطالب - عليه السلام - لعمرو بن عبدود يوم الخندق افضل من أعمال أمتي الي يوم القيامة، المستدرك الصحيحين، عبدالله الحاكم النيسابوري، و بذيله التلخيص للحافظ الذهبي، بيروت - لبنان، دارالمعرفة، ج 3، ص 32 و بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 20، ص 215.
اكبر اسدعليزاده - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه
 
 
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group